توضیحات :
دانلود مبانی نظری و پيشينه پژوهش تحریف های شناختی در 18 صفحه قابل ویرایش
در قالب Word.
بخشی از متن :
تحریف های شناختی
افکار خودآیند
اين بخش ، مبنايي براي درك بيمار از اين مساله است كه افكار مثبت و منفي درباره يك رويداد ، پاسخ هيجاني به آن رويداد را تعيين مي كنند و هيجان ها مي توانند بر سلامت جسمي از جمله تجربه درد اثر داشته باشند . افكار خودآيند افكاري هستند كه بلافاصله پس از كسب اطلاع از هرگونه مطلبي به ذهن خطور مي كنند . اين افكار بسيار سريع به ذهن مي آيند و تا زمانيكه که فرد به آنها توجه نکند ، ممكن است حتي از آنها آگاه هم نشود . فرد در مورد همه چيزهايي كه در دنياي اطراف رخ مي دهد حتي براي امور ناچيز هم افكار خودآيند دارد.افكار خودآيند مي توانند به افراد در ايجاد مفهومي كه از دنيا دارند كمك كنند . براي مثال ،می توانتصور كرد زماني كه فرد به خانه برمي گردد بجاي پيدا كردن يادداشتي كه به در نصب شده باشد ، مي بيند كه در باز است و فرد مطمئن است كه صبح ، در را قفل كرده است . اكنون چه نوع افكار خودآيندي خواهد داشت ؟ ( برنز،1990؛به نقل از قراچه داغی،1383).
افکار و هیجان ها
گام بعدی توضيح اين نكته به بيمار است كه چگونه افكار منجر به هيجان ها مي شوند . براي برخي مردم اين اولين باري خواهد بود كه آنها واقعا در این باره فكر مي كنند كه هيجان ها از كجا مي آيند . توضيح دهيد كه اگر چه افكار خودآيند هدفمند هستند ، گاهي اوقات مي توانند منفي و مبتني بر اطلاعات اشتباه باشند . آنها مي توانند حتي افكار منفي بيشتري را برانگيزند كه بر چگونگي احساس فرد( از نظر هيجاني و از نظر جسمي ) و چگونگي رفتار فرد اثر مي گذارد .گفتگوي زير را براي روشن شدن مطلب بكار ببريد :
احتمالا فرد مي تواند زماني را بياد بياورد كه واقعا درباره چيزهايي ناراحت بوده است ، به تدريج در مورد آن موضوع به لحاظ هيجاني برانگيخته شده است ، و بعد فهميده است آنچه فكر کرده است به شكل بدي اتفاق افتاده ، اصلا اتفاق نيافتاده است . شيوه اي كه فرد درباره يك رويداد فكر مي كند ، چه مثبت و چه منفي . هيجان های كه تجربه مي كند را تعيين مي كند . افكار منفي به هيجان ها منفي منجر مي شوند در حاليكه هيجان های خوشايند با فكر كردن درباره افكار خوشايند ايجاد مي شوند(رابرت فرنام، 1384).
براي آنكه موضوع را عيني تر و درك آن را ساده تر كرد ،می- توان در مورد ارتباط بين افكار و احساسات گفتگو کرد ، زنجيره اي از رويدادها را روي برگه كاغذ در مقابل بيمار ترسيم کرد .
پس از دادن اين اطلاعات ممكن است دقايقي را براي مرور مثال هايي از تجربه شخصي بيمار صرف کرد ، جايي كه افكار به هیجان های مثبت و منفي خاصي منجر شده است . در ادامه مثالی ذكر مي شود كه مي توان آن را براي نشان دادن قدرت افكار بكار برد .
موقعيت A : ماشيني به سرعت در حال حركت است و در ترافيك از كنار ماشينی ميان بر مي زند و می رود .
درباره اين شخص چه فكري می توان کرد؟
چه احساسي داشت ؟
موقعيت B : اكنون می توان فرض كرد كه همسر راننده در صندلی عقب نشسته است و زمان زايمان او فرا رسيده است . او عجله دارد تا وی را به بيمارستان پائين خيابان برساند .
• درباره اين شخص چه فكري می توان کرد ؟
• چگونه اطلاعات شيوه احساس كردن را تغيير خواهند داد ؟
می توان توجه كرد چگونه وقتي افكار درباره شخص و اعمالش تغيير مي كند ، هيجان ممكن است از خشم به نگراني تغيير كند (کرک،کیس و کلارک،1989؛به نقل از قاسم زاده،1387).
هيجان ها و درد
اكنون كه بيمار درك كرد كه افكار به هيجان ها منجر مي شود به بررسي ارتباط بين هيجان ها و درد پرداخته شود . پژوهش ها و كارهاي باليني نشان مي دهند كه ارتباط بين هيجان های منفي ( مانند اضطراب و افسردگي ) و درد مزمن بسيار قوی است . در حقيقت افسردگي عامل رايج و مهم در تجربه درد مزمن است كه با گزارش بالايي از درد ، تحمل پايين تر درد و ناتواني زياد ارتباط دارد. درصد زيادي از بيماراني كه به دنبال درمان براي درد مزمن هستند ، افسرده اند (مایکل فری 1999 ؛ به نقل از رابرت فرنام ،1384).
2-2-2-تحریف های شناختی:
خطاهای شناختی شیوه های فکرکردن براساس مفروضات اشتباه یا سوء تعبیرها است . پیش از آنکه یادبگیریم چگونه خطاهای شناختی را با فرایندی به نام "بازسازی شناختی"تصحیح کنیم ، شناخت انواع خطاهای رایج در فکرکردن می تواند کمک کننده باشد.
فهرست خطاهای شناختی را با عبارات زیر معرفی کنید:
فهرست تحریف های شناختی (برگرفته از برنز ، 1999)
1- تفکر همه یا هیچ : وقتی فرد چیزها را درطبقه بندی های همه یا هیچ می بیند . برای مثال ، اگرعملکرد فرد کمی پایین تر از حد کمال قرار بگیرد فرد خود را کاملا شکست خورده می بیند .
2- تعمیم افراطی : وقتی که فرد یک رویداد منفی واحد را به عنوان یک الگوی پایان می بیند . برای مثال اگرفرد دریک مورد خوب عمل نکند فکر می کند در هیچ امری خوب نیست.
3- فیلتر ذهنی : زمانیکه فرد منحصرا جزئیات منفی را انتخاب می کند و بطورغیر قابل استثنا برآن تاکید می کند. بنابراین دید فرد از همه واقعیت ها تیره می شود. یک ضرب المثل خوب دراین زمینه این است که افتادن یک قطره جوهر کل رنگ آب لیوانرا تغییر می دهد.
4- دست کم گرفتن نکات مثبت:فرد با بی ارزش شمردن تجربیات مثبت ،اصرار بر مهم نبودن آنها دارد . کارهای خوب را بی اهمیت می خواند ،می گوید که هر کسی می تواند این کار را انجام دهد.
5- نتیجه گیری شتاب زده : زمانی که فرد یک واقعه را بطور منفی تفسیر می کند حتی اگردلایل معینی وجودنداشته باشد.
الف) ذهن خوانی:بدون بررسی کافی نتیجه می گیرد که کسی در برخورد با او واکنش منفی نشان می دهد .( مثلا آنها خسته اند ، آنها روز بدی داشته اند) .
ب) پیشگویی: وقتی که فرد پیش بینی می کند که اوضاع بر خلاف میل او خواهد بود .
6- نگاه دوتایی:وقتی که فرد اطلاعات را به گونه ای تحریف می کند که اجازه نمی دهد موقعیت را بطور واقع گرایانه ببیند.
الف)بزرگ نمایی:زمانی که فرد دراهمیت چیزها اغراق می کند.
ب) کوچک نمایی: وقتی که فرد به طور نامتناسب چیزها را کوچک می شمارد.
7- فاجعه سازی :زمانی که فرد پیامدهای شدید و ناگوار برای نتایج رویدادها پیش بینی می کند ، برای مثال رد کردن قرار ملاقات به معنای زندگی کردن در انزواست .
8- استدلال هیجانی: زمانی که فرد فرض می کند هیجان منفی لزوما چیزها را همانگونه که واقعا هستند منعکس می کنند. فرد ممکن است فکر کند"فرد آن را احساس می کند درنتیجه باید درست باشد" .
9- عبارات "باید دار":وقتی فرد تلاش می کند خود را با بایدها و نبایدها برانگیزد. پیامد هیجانی این نوع اظهارات ، احساس گناه است. وقتی فرد اظهارات بایددار را به سمت دیگران هدایت می کند احساس خشم ، ناکامی و رنجش می کند.
10- برچسب زدن و برچسب اشتباه: این شکل شدید تعمیم بیش از حد است .فرد به جای توضیح دادن خطای خود ، برچسبی منفی به خود می زند : من ناکامم ، من احمقم. زمانیکه رفتار شخص دیگری به شکل بدی باعث آزردگی او می شود به شیوه ای اشتباه ، به او برچسب منفی میزند:" او احمق " است . برچسب اشتباهی توصیح یک واقعه با زبانی بسیار پررنگ و لعاب است و بارهیجانی دارد: " آن حادثه یک فاجعه کامل بود " .
11- شخصی سازی:فرد خود را بی جهت مسئول حادثه ای قلمداد می کند که به هیچ وجه امکان کنترل آن را نداشته است . برای مثال :" فرد می گوید پسرش نمره خوبی نگرفته است چون من مادر بدی هستم" .
12- افکار ناسازگار : زمانی که فرد برچیزهایی تمرکز می کند که ممکن است در حقیقت درست باشد، اما با این وجود تمرکز مفرط بر آن کمک کننده نیست : " زانوی من بعد از جراحی دیگرمانند قبل نیست" ،" دارم موهام رو ازدست می دهم"(برنز،1999).
شناسایی افکار و فرض ها
مدل آسیب شناختی بک ، روی نقش محوری تفکر در برانگیزش وابقای افسردگی ، اضطراب و خشم تاکید می کند(بک ، 1970 ، 1976 ؛ بک ، امری ، 1985 ، بک و همکاران ، 1979) .
سودمندی های شناختی ، باعث آسیب پذیری دربرابر رویدادهای منفی زندگی می شوند. دراین حالت بیشتراحتمال دارد که یک فقدان یا برخورد به مانعی در زندگی ، به شیوه ای اغراق آمیز ، شخصی شده ، و منفی تفسیر شود. برطبق مدل شناختی بک ، ارزیابی شناختی سطوح متعددی دارد. دراولین سطح ، افکارخودآیند قراردارند. این افکار خودانگیخته هستند، معتبربه نظر می رسند وبارفتارهای مسئله ساز یا هیجان های آشفته کننده همراهند. افکارخودآیند را می توان براساس نوع سویمندی یا تحریف خاصی که در آن ها وجود دارد دسته بندی کرد. مثلا ذهن خوانی ، شخصی سازی ، برچسب زدن ، پیش گویی ، فاجعه سازی و تفکر دوقطبی یا همه یا هیچ ( بک ، 1976 ؛ بک و همکاران ، 1985 ؛ بک، 1995 ؛ لیهی و هولاند ، 2000) .
و...
فهرست مطالب :
- تحریف های شناختی
- افکار خودآیند
- افکار و هیجان ها
- هيجان ها و درد
- 2-2-2-تحریف های شناختی:
- شناسایی افکار و فرض ها
- ج)تحریف های شناختی و بیماریهای جسمی و روان تنی
- د)تحریف های شناختی و بیماریهای روانشناختی
- منابع فارسی:
مباني نظري و پيشينه پژوهش تحریف های شناختی_1580183198_36320_8524_1185.zip0.02 MB |