تحقیق اصول دين اسلام و مذهب شيعه 16 صفحه
تحقیق  اصول دين اسلام و مذهب شيعه  16 صفحه

توضیحات :

تحقیق در مورد تحقیق اصول دين اسلام و مذهب شيعه 16 صفحه در قالب Word قابل ویرایش.


بخشی از متن :

(( اصول د ين اسلام و مذهب شيعه ))


گير و بندهائ د ين اسلام، که آنها را "اصول د ين اسلام" می نامند، بد ين قراراند: توحيد، نبوت و معاد.برائ مذهب شيعه دو گيره (اصل) د يگر، عد ل و امامت، هم، با آن سه اصل، اضافه شده است.

متوليان اسلام براين گمان هستند، که اسلام بر اصول د ين استوار بوده و چنانچه يکی از اين اصول محکم باشد، ايمان شخص، در نتيجه اسلام سرنگون می گردد. اين برداشت نا درست است چون ايمان به اسلام، به کردارانسان در اين تنگ حصار، امکان پذ ير نمی باشد، ولی اسلام با تحريفات ذهنئ گوناگون در بين مسلمانان ادا مه دارد.

اسلام از همان ابتدا بر ناآگاهئ مردم و بر منطقی خلا ف خرد آگاه انسان، بنياد يافته است. اسلام هر اند يشه ای را که خارج از حصارهای تعيين شده باشد، چه از مسلمان و چه از نامسلمان تحمل نميکند.

هر مسلمانی هم به يک " اصول دين اسلام" که در ذهن خود پرورانده است اعتقاد دارد، ولی نه به آن "اصول دين اسلام" که محمد نبی بر آنها عرضه داشته است. با اين وجود پيشرفت اجتماعئ، و فرهنگئ مسلمانان در تنگ حصارهای د ين اسلام محد ود مانده است.

د ين اسلام که در قرن هقتم ميلادی بوسيلهء محمد ابن عبدالله بر قبيله هائ عرب عرضه شده، افکاری هستند، که از د ينها، سنتها و خرافات مرسوم قبيله هائ اطراف مکه گرفته شده، و محمد در طول 23 سال نبوتش بر حسب نيازهای تازيان آن دوران و موقعيت خود، ترکيب کرده است. اين افکار را با شعارهائ اخلا قی و اجتماعی، و برانگيختن طمع تازيان برائ بد ست آورد ن غنيمت (دارايئ نامسلمانان)، گسترش ترس از الله، وبا زور شمشير نومسلمانان، بر قبيله هائ ديگر تحميل کرده است. محمد باورهائ مرمان با فرهنگ آن زمان را هم، تا اندازه فهم کم رشد آن تازيان مسخ کرده و به رنگ اسلام خودش برگردانده است، تا در اصول د ينش گنجانده شوند. برای نمونه: پری که در فرهنگ ايران مهرزاد، مهر گستر، زيبا، شادی بخش، دوستدار و دايهء انسان است، به جن تبديل گشته(1) است. و يا رام زنخدای باد و موسيقی و آورندهء سروش ، در اسلام بصورت حربه ای در دست الله درآمده که، برای نابودئ و تهديد مرمانی که او را تأييد نکرده يا تأييد نکنند، بکار می رود. جانشينان محمد هم که ديگر طعم قد رت را چشيده بودند، با سرسختی و ستمکارئ سنتئ خود، د ين اسلام را با زور شمشير و شعار "الله و اکبر" به مرمان سرزمينهائ د يگر تزريق کرد ند.بهرحال بندهايی را که متوليان اسلام، به نام "اصول د ين" به مردم می فروشند، قيدهايی هستند که انديشهء مسلمانان از حرکت و جستجو باز می دارد. در محدودهء اين حصارها، خرد آگاه هر فرد خشک، نازا و ناتوان می گردد. به مسلمانی که اند يشه اش از اين اصول تجاوز کند مرتد می گويند. در اسلام نه تنها ريختن خون مرتد آزاد است، بلکه مرتد حقی بر دارايی خود هم ندارد و چون در اسلام زن بخشی از اموال مرد بحساب می آيد، زن شخصی که مرتد خوانده شده، می تواند به تصرف مسلمانان درآيد.

اين به آن معنی هم نيست، که هر کس اند يشهء خود را از ايمان گسست، بطور خود بخودی به آزاد اند يشی می پيوندد. چه بسا رهايی از اين قيد و بندها، گرفتاری در زندان و يا مردابی ديگر را به دنبال داشته باشد.

آزادی از هر دامی بدون خرد آگاه و زاينده انسان تنها آرزويی است که در آغار خود می ماند.

اين هست (واقعيت) و جز اين هم می تواند باشد (آرزو و روء يا)

شک ورزی، گستاخی و جويند گئ انسان است که خرد را می انگيزد، خرد ميزان سنجش خدايان است، نه آنطور که الله در اسلام محتوی و محد وده عقل را از پيش و برائ هر زمان و مکان تعيين نموده است، بلکه آنطور که فردوسی، در مورد خردی که انگيخته نشود، سخن می سرايد:

خرد تيره و مرد روشن روان نباشد همی شاد مان يک زمان

چه گفت آن خرد مند مرد خرد(2) که دانا ز گفتار او بر خورد

کسی کو خرد را ندارد ز پيش د لش گردد از کردهء خويش ريش

حافظ هم طريقت خرم د ينان را کوتاه و زيبا بيان داشته است:

مباش در پئ آزار و هر چه خواهی کن که در طريقت ما غيراز اين گناهی نيست در فرهنگ زنخدايی ايران، هرگز اند يشه ای را خاموش نمی کنند، بلکه در روند همپرسی و همياری با خرد، اند يشهء انسان را به زايند گی و سازند گی می انگيزند (1).

در اين نوشته اصول (بندها) د ين اسلام را بطور کوتاه بررسی می کنيم.

توحيد: يکتا پرستی "لا اله الا الله" يعنی: نيست الهه ای بجز الله.

اين بر عکس آنچه که در افکار عمومی تحريف شده، اولين شرط پذ يرش اسلام نيست، بلکه پذ يرفتن و اطاعت از اولين تا اخرين اوامر يک قدرت نا پيدا و مخوف است. الله تنها خالق است، از نيستی به هستی خلق می کند او خالق همه چيز است، هر نيکی و هر بدی، هر ملک (فرشته) و شيطان، تاريکی و نور، مردمان گناه کار و مسلمانان با ايمان، خرد مند و اند يشمند يا موءمن و با تقوا. اين خالق حدود هزار و چهارصد سال پيش، بوسيلهء محمد "رسول الله" به قبيله هائ عرب معرفی شده است، با خشم و قهر، الله پيشين و د يگر خدايان مردم عربستان و کشورهائ اطراف را در خود نابود ساخته، و به سرعت جائ همگان را به تنهايی به اسم "الله" (3) تصاحب کرده است. الله با يهوه خدائ يکتائ يهود يها چندان فرقی ندارد، فقط نمی تواند يا نمی خواهد آنطور که او بی واسطه با موسی کلام می رانده است، با محمد هم سخن بگويد. اين است که اوامر خود را بوسيله جبرييل بصورت "وحی" بر او نازل می کرده است. در کردار جبرييل رسول الله يا پيامبر است و محمد سخنگوئ آنهاست.

با وجود اينکه الله می بايد يکتا باشد، ولی مفهوم "لا اله الا الله" در نهاد خود الله، و رسولش يا کسانی که ايمان می آورد ند، درست جا نيافتاده بوده، چون به تکرار و جهد تأکيد می کرد ند که "الله و اکبر" يعنی الله بزرگتر است. اگر هيچ الهه ای، بجز الله نبايد وجود داشته باشد، پس الله از کدام خدا، يا چه چيز بزرگتر است؟ تضاد "لا اله الا الله" با "الله و اکبر" آنقد ر آشگارا است، که متوليان اسلام می کوشند، اين اختلا ف روشن را بصورتی مغشوش کنند، می گويند که "الله و اکبر" به اين معنا ست، که الله از آنچه که در فکر، ناقص مسلمانان، تصور بشود بزرگتر است. شايد اين بيان بتواند از پيشرفت و گسترش فکر موءمن جلو گيری کند، ولی مشکل تضاد را حل نمی کند. چون کسی که يکتايی الله را باور کرده باشد، چگونه می تواند به اندازهء بزرگی يا کوچکئ او بياند يشد؟، اصولا سنجش هر چيز تنها با معياری هم جنس خود ش امکان پذ ير است،"الله و اکبر" وقتی معنی دارد که با "خدايان" د يگر سنجيده شود. هرچه هست الله، ژرفبينی، دوراند يشی و آينده نگری نداشته و نمی توانسته که آگاهان عمل کند، و می خواهد که انسان اشتباهات او به زور و از ترس جبران کند. الله انسان را گناهکار ، ذ ليل و نادان خلق کرده که بايستی بوسيلهء فرستاد گانش به اجرائ اوامر او تن در دهند.

چرا او انسان را چون پرورگار مهر (زنخدای ايران) به بينش و خرد مجهز نکرده تا خود بتواند، بهی را بجويد؟ وخود پژوهندهء نيکی باشد؟. الله می گويد: او انسان را از لجن خون (علق) خلق کرده و با اين ادعا انسان را پست، حقير و ذ ليل می شمرد تا برد گی و شرمسارئ انسان را تحميل کند. بر خلا ف الله، در فر هنگ زنخدايی ايران، انسان از گوهر خدايان آفريده شده؟ ارزند گی و مينوئ انسان در اند يشه و فرهنگ ايران چنين تعريف شده است.

خدا در انسان نيست، بلکه خدايان با هم آميخته و با هم يگانه شده تخم( مينوی) انسانند. انسان گياهيست که از" تخم خدايان" ميرويد، در هر زنده ای، پنج خدا است (آرميتی + رام + ماه + گوش + هومن) ولی "هومن"تخم يا مينوئ واحد، ولی نا پيدائ هر زنده ايست. (منوچهر جمالی4)

ببينيم اهوا مزدا يا "خداوند جان و خرد" چگونه انسانی را آفريده است.

و...

فایل هایی که پس از خرید می توانید دانلود نمائید

1104_1580044961_36271_8524_1717.zip0.01 MB
پرداخت و دانلود محصول
بررسی اعتبار کد دریافت کد تخفیف
مبلغ قابل پرداخت : 19,000 تومان پرداخت از طریق درگاه
انتقال به صفحه پرداخت