توضیحات:
تحقیق در مورد اسطوره ها 25 صفحه در قالب Word قابل ویرایش.
مقدمه:
اسطوره همان واژه اي است كه در زبان فرنگي به دو شكل S torg (قصه ) و H i storg (تاريخ )ديده مي شود از اين جا مي توان دريافت كه در مورد اسطوره دو نوع تلقي وجود دارد از طرفي آن را افسانه و دروغ و از طرف ديگر حقيقت و تاريخ مي دانند .مطالب تاريخي و مذهبي و واقعي با گذشت ايام ظاهر افسانه يافته است . پس اسطوره بياني است كه ژرف ساخت آن حقيقت و تاريخ (در نبرد مردمان باستان )و رو ساخت آن افسانه باشد.اساطير در مواجهه با حقيقت تبديل به تاريخ مي شوند و امروزه وجه راستين بسياري از اساطير قديم معلوم شده است.چنان كه اسطوره نابودي جذيره آتلانتيس كه در آثار افلاطون آمده است در دهه پنجاه قرن حاظر تبديل به تاريخ و حقيقت شده گاهي اوقات اسطوره همان مذاهب منسوخ ملل قديم است كه امروزه ديگر كسي به صورت خودآگاه بدانها توجهي ندارد اما تحميل به صورت ناخودآگاه در بسياري از رفتارها و پندارهاي ما مؤثر است در زبان يوناني قديم به هر داستان بدون شاخ و برگ ميتوس Mitos مي گفتند و به راست و دروغ بودن آن توجهي نداشتند.اما امروز M yth به داستاني گفته مي شود كه چهارچوب نظام اسطوره شناسي يا علم الاساطير يا M ytho logy قرار داشته باشد و مواد مجموعه متجانسي از داستانهاي قديمي موروثي است كه زماني در اعتقاد گروهي از مردم جنبه حقيقت داشت مي توان گفت كه نظام اساطيري مذهبي است كه امروزه كسي بدان باور ندارد.اصطلاح اسطوره توسعاً به آن دسته از داستانها درباره امور مافوق طبيعي كه محصول جعل نويسندگان است نيز اطلاق مي شود.مثلاً افلاطون داستانهاي اساطيري يي را براي بيان تفكرات فلسفي خود جعل كرده علاوه بر اين اصطلاح اسطوره را در مورد سفسطه و اغفال و در مورد داستانهاي تخيلي از قبيل آثار فاكنر نيز به كار مي برند.اسطوره به زمان ازلي بر مي گردد و مي گويد كه خدايان در ازل چه كرده اند .چگونه جهان را ساخته اند،چگونه با نيروهاي شر جنگيده اند چگونه قدرت خدايي را بر هستي مسلط كرده اند و بعد از زندگي و حوادث جالب ايشان مي گويد به نظر الياده اسطوره عبارت است از روايتي مقدس كه به خويشتن شناسي انسان متدين شكل مي بخشد و بدين روي بعدي ديني در دريافت اسطوره اي وجود دارد كه آنرا به چيزي جز بصيرت ديني نمي توان تعبير كرد اسطوره تاريخي مقدس را روايت مي كند يعني واقعه اي ازلي كه در آغاز زمان انجام يافته است .اسطوره همواره نقلي از آفرينش است و اصطلاحي كلي است كه در برگيرنده باورهاي مقدس انسان در مرحله ي خاصي از تصورات اجتماعي است.
كه در عصر جوامع به اصطلاح ابتدايي شكل مي گيرد و باور داشت مقدس همگان مي گردد .زمان حال يعني زماني ميان زمانهاي آغازين و پسين اعصار تاريخي زندگي بشر معمولاً در محدوده ي اسطوره قرار نمي گيرد بلكه در پهنه ي حماسه وارد مي شود .در حماسه به مسائل ازلي نمي رسيم .البته به زمانهاي بسيار قديم مي رسيم.حماسه راجع به هزارها سال پيش صحبت مي كند اما درباره ي زمان ازلي يا ابتداي زمان و جهان چيزي نمي گويد يعني در حماسه به ازل نمي رسيم شخصيتهايش هم خدايان نيستند بلكه شاهان و پهلوانان هستند البته اسطوره و حماسه خويش كاري مشترك هم دارند .مثلاً هردوشان نظامهاي اجتماعي آن عصر را به مي شناساند اسطوره ها قصه هايي هستند كه منشأ تاريخي نامعمولي دارند،براي اقوام اوليه اساطير اساس باورها و اعتقادات مذهبي به شمار مي رفت و انسان به وسيله آنها پديده هاي هستي و طبيعي را تغيير مي كرد ؛ اما با پيشرفت دانش ،اسطوره جنبه ي اعتقادي خود را از دست داد و تنها به صورت قصه باقي ماند واژه ي اسطوره در زبان فارسي و ام واژه اي است بر گرفته از زبان عربي «الاسطوره » و «الاساطير»و در زبان عرب به معناي روايت و حديثي است كه اصلي ندارد اين واژه ي عربي خود وام واژه اي است از اصل يوناني Historia به معني استفسار ،تحقيق،اطلاع،شرح و تاريخ در زبان عربي اساطير جمع شده است.
موضوع تحقيق:پژوهشي در اساطير ايراني
منبع تحقيق:كتاب اسطوره هاي ايراني
نوشته:وستا سر خوش كريتس
ترجمه:عباس مخبر
اسطوره ها
اسطوره هاي ايراني ،قصه ها و داستانهاي كهن هستند كه موجوداتي خارق العاده يا ماوراءطبيعي را شامل مي شوند.اين اسطوره ها كه از گذشته ي افسانه هاي ايران بر جاي مانده اند ديدگاههاي جامعه اي را منعكس مي كنند كه در آغاز به آن تعلق داشته اند ديدگاههاي اين مردم نسبت به رويارويي خير و شر،اعمال خدايان و دلاوريهاي قهرمانان و موجودات افسانه اي .اسطوره ها در فرهنگ ايراني نقش مهمي ايفا مي كنند.هزاره ي دوم قبل از ميلاد معمولاً عصر مهاجرت بشمار مي آيد زيرا پيدا شدن نوع جديدي از سفال در ايران غربي كه شبيه به اشياء ساخته شده در شمال غربي ايران در دوره هاي پيشرفته است از ورود مردماني حكايت مي كند اين سفالها كه رنگ آنها از خاكستري روشن تا سياه است متعلق به حدود سال 1400 قبل از ميلاد است.اين سفالها ظروف خاكستري اوليه يا آهن يك ناميده شده است و اين نام دوم نشان دهنده ي آغاز عصر آهن در آن ناحيه است .اولين قبيله ي ايراني مادها بودند كه تاريخ آن به قرن 9 قبل از ميلاد بر مي گردد.مادها تهديد جدي براي قوم آشور بودند آنها با بابليها متحد شدند و در سال 612 قبل از ميلاد آشور را از ميان بر داشتند.يك گروه ايراني ديگر بنام پارسها در جنوب ايران در ناحيه ي فارس مستقر شدند امپراطوري هخامنشي به رهبري كوروش از ادغام قبايل خويشاوند ماد و پارس شكل گرفت دوران حكومت بيگانه به وسيله ي اسكندر كه سلوكيان بودند كوتاه بود و پارتها اشكاني كه اصلاً عشاير بودند به جنوب شرقي مازندران مهاجرت كردند مهرداد اول فرمانرواي آنان بين النهرين را تصرف كرد و نيروي سياسي عمده در شرق نزديك باستان و دشمن اصلي رومي ها بودند.سلسله ي پارتيان به دست اردشير اول منقرض شد و به اين ترتيب سلسله ي ساساني روي كار آمد ،در پي ظهور اسلام اين سلسله از ميان رفته و زردشتگري روي كار آمد.گات سرود مذهبي اين دين بوده و اوستا كتاب مقدس آنها .اين كتاب را موبدان زردشتي حفظ كرده اند .اوستا در اصل روي پوست گاو با طلا نوشته شده و در استخر نگهداري مي شده كه توسط اسكندر از ميان رفته .اسطوره هاي موجود در آن بخش از اوستا شيت نام نهاده شد كه شامل افسانه هاي كهن ماقبل زردشتي است و درباره ي كردارهاي قهرمانانه اي است كه خدايان و پادشاهان عليه دشمنان ماوراءالطبيعي و بشري انجام مي دهند.يكي از كتابهاي مهم فارسي كه در فرهنگ ايراني نقش مهمي را ايفا ي كند شاهنامه است.
خدايان و آفرينش هاي دنياي ايران باستان
در اوستا خدايان و قهرمانان و موجودات افسانه اي غالباً در بخشي موسوم به يشت ها آمده اند.مجموعه ي دعاها كه نيايش ناميده مي شود و شامل باور هاي اوليه زردشتي است نيز آموزنده است.از جمله ي اين دعاها مي توان آتش نيايش يا دعا براي آتش را نام برد.ونديراد به آفرينش اهورا مزدا سرور دانا كه بعدها به اهريمن مشهور شد مي پردازد.
« خـدايـان »
اهورامزدا و انگيزه ي مينيو
اهورامزدا ،سرور دانا ،خداي غايي،خير مطلق و خرد و معرفت،آفريننده ي خورشيد،ستارگان ،روشنايي و تاريكي،انسانها و حيوانات و تمامي فعاليتهاي فكري و جسمي است او مخالف بدي ها و رنح ها ست و در مقابل او انگيزه مينيو(اهريمن)قرار دارد كه روح شر است و همواره سعي مي كند دنيا و حقيقت را ويران كند و به انسانها و حيوانات آسيب برساند.اهورامزدا تجسم خير مطلق است و انگره مأمن همه ي ديوان است و از مهمترين اين ديوان مي توان به ايشمه ديو خشم و غضب هيولايي داراي سه سر،شش چشم و سه پوزه كه بدنش پر از چلپاسه و عقرب است اشاره كرد كه در پايان جنگ هم شكست مي خورد.
فهرست مطالب :
مقدمه:
اسطوره ها
خدايان و آفرينش هاي دنياي ايران باستان
« خـدايـان »
اهورامزدا و انگيزه ي مينيو
اردوي سوراناهيتا
ورثرغنه
ميترا
ويـو
تيشترريه
آتر
هومه(هوم)
«آفرينش جهان»
ديوان موجودات افسانه اي و پهلوانان
«موجودات افسانه اي»
« نخستين انسان و پهلوانان»
كتاب شاهان --- شاهنامه فردوسي
« نخستين اسطوره هاي شاهنامه»
حكومت جمشيد
ضحاك فرمانرواي مار دوش
پيروزي خير بر شر
تقسيم امپراطوريهاي فريدون و پيامدهاي آن
خانواده رستم
«موجودات اسطوره اي در شاهنامه»
رخـش
سيمرغ
« نبرد با ديوان »
برخورد با اژدها
زردشت
«داستانهاي زردشت ،كوروش و اسفنديار»
كوروش كبير
اسكندر كبير
استمرار يك سنت باستاني
ويس و رامين
خسرو و شيرين
قصه ي پريان و تعزيه
هزار و يكشب
داستان حسن بصري
تعزيه ها
نتيجــه
3104_1580031465_36251_8524_1436.zip0.03 MB |