توضیحات :
تحقیق چگونگی آشنایی با خطوط میخی و مهر در 36 صفحه در قالب Word.
بخشی از متن :
در این بخش من از چگونگی آشنایی با خطوط میخی و مهر مورد گفتگو آغاز می کنم.
داستان این گونه آغاز شد که ۳ سال پیش من نخستین بار در کتاب تاریخ ایران نوشته ی ژنرال سرپرسی سلیکس در برگه ی ۱۲۵ در آغاز یک بخش ( فصل ) از کتاب نمایی (طرحی) از یک مهر باستانی را دیدم و آن را در برگه ای برای خود کشیده و نگه داشتم.
زیر این نما نوشته شده بود " یک سوار مُدی (مادی) از کتاب کلت ومیترا"
من در آن زمان هنوز اندوخته ای چندانی از زبان های باستانی نداشته و چون تنها سر چشمه ی من کتابخانه ای کوچکی در نزدیکی خانه ی ما بود به ناچار بایست همه ی کتاب هایی که در این کتابخانه دریاره ی ایران باستان بود را وارسی می کردم تا شاید در هرکدام ردپایی از گذشته ی ایرانم بیابم.
چند سال کار من همین بود و بیش از ۸۰ کتاب که درباره ایران باستان بود را از دیدهای گوناگون وارسی کرده و مطالب جالبی را یافتم.( گاه یک کتاب را ده ها بار بررسی می کردم.)
در این کتاب هم در آغاز هر بخش نمایی وابسته به نوشتار آورده بود ولی بسیار آشکار بود که این کتاب بسیار قدیمی(نوشته ی کتاب از یک اروپایی ایران دوست در سده های گذشته بود که شاید چندان نوشته هایش به روز نبود) و سرچشمه ای در خور و مناسب نبود.
اما نماهای این کتاب در آن زمان برای من ارزش زیادی داشت چون یکی از کتاب های نمادار در دسترسم بود.
پیش از این کتاب، درباره ی مهر کورش از انشان ( همان یدا در پارسی باستان)(پدر بزرگ کورش بزرگ) و مهر شهبانو ارتاپاوَ (به نوشته ی ماری کخ ارتبمه که البته اشتباه است، در گفتار گل نوشته ی شهبانوی پارسه به آن پرداخته ام.) چیزهایی خوانده بودم و می دانستم این دو به هم خیلی شبیه است و نمایی نه چندان خوب از مهر کورش را در دست داشتم البته بدون برگردان نوشته ی مهر.
زمانی دراز گذشت (۳ سال) و من از زبان خوزی (ایلامی) دانسته هایی اندوخته و هر روز بیشتربا این زبان آشنا می شدم.
( در همین جا بایسته است که یادآوری کنم یکی دیگر از کارهایی که اروپاییان گرامی!! در مورد تاریخ و فرهنگ ایران انجام داده اند این است که فرهنگ بسیار شکوفایی که در هزاره های پیش از گاهشماری ترسایی در شوش وجود داشت که تا پس از اسلام هم ردپای آن هست، را برپایه ی کتاب تورات کتاب مقدس یهود و زبان سامی ها عیلام نام نهادند و زبان این مردمان را نیز عیلامی نامیدند - این نام را این روزها بر پایه ی زبان های آریایی ایلامی می نویسند - ولی نخست اینکه ما ایرانیان هیچ دلیلی برای پیروی از آنها نداریم و همچنین این درحالی است که در نوشته های مورخ های اسلامی ما از زبانی متفاوت از پارسی و عربی در همان منطقه ی شوش که با نام خوزی نامیده شده آشناییم. و از سویی دیگر حتا امروزه آن ناحیه خوزستان – سرزمین خوزی ها – نامیده می شود.
و از همه مهمتر این ناحیه در سنگ نوشته های هخامنشی " اووجه یا هووجه " نامیده می شود که همان "هوژ یا خوز" را می رساند پس زبان و فرهنگ این مردم را از این پس خوزی می نامم.)
نخستین منبعی که از زبان خوزی داشتم کتابی دربرگیرنده ی کتیبه های چغازنبیل با برگردان و توضیحی مناسب بود و آن زمان این کتاب برای من خیلی مبهم بود و ضمنا مهم برای من نوشته های هخامنشی بود نه دوران های دیگر. پس با کوششی شبانه روزی سعی در مقایسه این نوشته ها با سنگ نوشته های هخامنشی کردم واین گام بلند من برای آشنایی با زبان خوزی(ایلامی) هخامنشی بود(۱ سال طول کشید) و در این مدت تمام ۱۵۰ و چند نشانه ی این زبان را فرا گرفتم.
در این مدت من تنها توانسته بودم ۲ بار از کتابخانه ی بزرگ آستان قدس استقاده کنم که روی هم ۴ روز و نزدیک به ۶۰ ساعت در این کتابخانه بسر بردم ولی این کتابخانه هم چندان دراین باره کتاب نداشت و آنگونه که می پنداشتم نبود.
ولی با این وجود از این سفر من توانستم سر چشمه های خوبی را به همراه بیاورم.
و در این میان برگردان فارسی نو مهر کورش و نمایی نسبتا خوب را بدست آورده بودم ( ولی در آن زمان من به دنبال هر چیزی بودم درباره دوران هخامنشی و زبان های میخی، پس نمی توانستم با زمان کمی که داشتم فقط به دنبال این مهر یا یک چیز خاص باشم پس به همین بسنده کردم.)
تا روزی خواستم این مهر کورش را بازخوانی کنم و این مرا رنج می داد که روی این مهر چه نوشته است (البته برگران پارسی آن که :"کورش از انشان پسر چیش پیش" را می دانستم ولی می خواستم واک واک(حرف حرف) آن را به خوزی بخوانم(نوشته ی این مهر را خوانده واکنون در بخش فرتور خانه ی این تارنما برای دوستان گذاشته ام.) )
من در آغاز توانستم با نمایی که داشتم تقریبا این مهر را بخوانم اما چند واک برای من بسیار نامفهوم بود (چونکه چند واک به گونه ای نا آشنا نوشته شده است که تنها با توجه به بافت زبانی و مقایسه با خوزی میانه وباستان(نوشته های چغازنبیل و هفت تپه و... ) و با حدس قابل خواندن شده است.)
و این جریان ادامه داشت تا دوباره به آن مهری که در بالا گفتم برخورد کردم و نمی دانستم که این مهر کدام مهر است و از آن کیست؟
چون تا آن زمان وحتا تا کنون در هیچ کتاب دیگری اشاره ای به این مهر را ندیده ام.
ضمنا نکته ی پرسش برانگیز این بود که در این تنها سرچشمه نوشته شده بود " سوار مادی " و از سویی می دانستم که از ماد ها جز اشیای کمی چیزی در دست نیست و از این قوم هیچ نوشتار یا سند کتبی ای در دست نیست پس این مهر چه بود؟؟ چرا کسی از آن یاد نکرده بود؟ و چرا سند کتبی از قوم ماد شمرده نشده بود؟ حال آنکه در این کتاب قدیمی چنین جمله ای آمده بود و آن را از قوم ماد می دانست؟ پس راه حل چه بود؟چطور این مشکل را باید برای خود حل می کردم؟
سرانجام به دلیل های زیر آن را مهر هخامنشی کورش دانستم:
نخست اینکه هر دو مهر نوشته ای به خوزی (ایلامی) داشته و آن هم در 6 خط.
و....
437_1579519702_35951_8524_1125.zip0.05 MB |