توضیحات :
تحقیق در مورد گرافیک در تئاتر 45 صفحه در قالب Word قابل ویرایش.
بخشی از متن :
گرافیک در تئاتر »....
» زمانی كه از میشل بووه (Michel Bouvet) طراح وگرافیست مشهور فرانسوی خواسته شد تا یكی از پوسترهای خود را به عنوان انتخاب اول معرفی كند، پوستری «سیاه و سفید» به اسم ارواح، را كه جهت مركز تئاتر ژمو طراحی كرده بود انتخاب كرد و در توضیح این پوستر چنین نوشت «سیاه و سفید بودن پوستر باعث میگردد تا شما همه چیز را ساده و واضح ببینید و در نظر بگیرید. در طراحی عنوان پوستر سعی كردم تا قدرت وضوح آن به قدری باشد كه در خیابان و ایستگاه مترو به راحتی خوانده شود.» طراح فرانسوی، در توضیح پوستر خود به دو موضوع مهم و اساسی در طراحی پوستر اشاره میكند یكی سادگی و دیگری خوانا بودن نوشتار پوستر كه توسط مخاطب در كمترین زمان ممكن خوانده شود. پوسترهایی كه جهت نمایشهای در حال اجراء مجموعه تئاتر شهر به چاپ رسیده است از این دو اصل مهم طراحی پوستر فاصله گرفتهاند و صرفاً به یك ذهنیت مفهومی نمایش بیشتر نزدیك شدهاند درحالیكه پیام نمایش میتواند دستمایهای باشد جهت ساخت پوستر و زمانیكه فاكتورهای طراحی پوستر فراموش شود پوستر تئاتر به سمت داستان سرایی میرود كه این مقوله با پوستر نسبتی ندارد. پوستر نمایشی «خانه» كه به صورت تكرنگ (قهوهایی) ارائه گردیده دارای قطعی خشتی بود و طراح پوستر معنی لاتین عنوان نمایشی را لازمه كار خود دیده و تصویر دو بازیگر زن نمایش خانه به صورت مدور جای یكی از حروف لاتین را پر كرده است. لوگوی فارسی نمایش «خانه» با لوگوی لاتین آن «لیاوت» شده است و باقی نوشتار پوستر در قسمت بالا و پایین پوستر قرار گرفته است. فكر طراح پوستر به دلیل پراكندگی عناصر پوستر در صفحه و از طرفی نوع رنگ انتخابی، چندان به چشم نمیآید و به نوعی پوستر به یك پراكندگی و شلوغی رسیده است و مخاطب از دیدن پوستر به خط بصری نائل نمیشود و پوستر در حد یك اطلاعرسانی باقی مانده است.چهار پوستر نمایشی «دن كیشوت» به دلیل سادگی تا حدودی خود را به استانداردهای یك پوستر موفق نزدیك كرده است. فیگورهای شناخته شده «دن كیشوت» به صورت مشكی با زمینه خاكستری یك دست پوستر كه كل فضای پوستر را در برگرفته، تركیببندی منطقی دارد، اما لوگوی پوستر با رنگ سفید و حاشیه قرمز تركیب شده است، پوستر را از لحاظ تركیببندی رنگی، خنثی جلوه داده درحالیكه پوستر موفق از لحاظ رنگبندی میتواند از رنگهای درخشان استفاده كند. پوستر نمایشی «ژولیوس سزار» از فكر و ایده خوبی جهت طراحی سود جسته و نسبت به پوسترهای گذشته طرحی نو و بدیع است. لوگوی نمایشی با توجه به تم نمایشی، دارای طراحی حروف قوی و جا افتاده از لحاظ طراحی است، اما نوع «لیاوت» مابقی نوشتار پوستر به دلیل اندازه حروف و چیدمان آن چه زیبایی لوگوی نمایشی را ندارد و كمی بزرگ جلوه میكند. بافت پوستر كه از تكرار لوگوی پوستر تشكیل شده است بیش از اندازه فضای پوستر را پوشانده و در كل فكر جالب طراح، در تركیببندی چندان محكم و هنرمندانه نیست و جذابیت بصری لازم را ندارد.پوستر نمایش «قوانین پنج قلعه» از تركیب دو رنگ قرمز و مشكی است. پوستر از لحاظ فرم و فیگورهای به كار رفته كاملاً قرینهسازی شده است و باند قرمز رنگ وسط پوستر این امر را شدید كرده است. تعداد كم رنگ در پوستر مذكور یكی از نكات مثبت آن به شمار میرود. فیگورهای سفید بر روی زمینه مشكی به نمایان شدن فیگورها كمك شایانی كرده است اما باند قرمز وسط پوستر، اثر را كاملاً به دو قسمت مجزا تقسیم كرده است كه این اتفاق خوشایندی محسوب نمیشود. طراح بر روی «لوگوی» پوستر تعمق كرده است و به یك تركیببندی نسبتاً موفقی دست پیدا كرده است. طراحی پوستر تئاتر در ایران كماكان مشكلات خاص خود را دارد از جمله زمان كم، طراحی توسط افراد متخصص و نكتهٔ از همه مهمتر عدم شناخت بعضی از كارگردانان تئاتر، نسبت به مقوله پوستر، كه این نكته آخر حائز اهمیت بیشتری است چرا كه در یك گروه نمایشی این كارگردان است حرف آخر هر مرحله از تولید یك اثر نمایشی از جمله «پوستر تئاتر» را میزند.
گرافیک در تئاتر
ابراهیم حسینی
اشاره:
زماني كه از ميشل بووه (Michel Bouvet) طراح وگرافيست مشهور فرانسوي خواسته شد تا يكي از پوسترهاي خود را به عنوان انتخاب اول معرفي كند، پوستري «سياه و سفيد» به اسم ارواح، را كه جهت مركز تئاتر ژمو طراحي كرده بود انتخاب كرد و در توضيح اين پوستر چنين نوشت «سياه و سفيد بودن پوستر باعث ميگردد تا شما همه چيز را ساده و واضح ببينيد و در نظر بگيريد.
در طراحي عنوان پوستر سعي كردم تا قدرت وضوح آن به قدري باشد كه در خيابان و ايستگاه مترو به راحتي خوانده شود.»
طراح فرانسوي، در توضيح پوستر خود به دو موضوع مهم و اساسي در طراحي پوستر اشاره ميكند يكي سادگي و ديگري خوانا بودن نوشتار پوستر كه توسط مخاطب در كمترين زمان ممكن خوانده شود.
پوسترهايي كه جهت نمايشهاي در حال اجراء مجموعه تئاتر شهر به چاپ رسيده است از اين دو اصل مهم طراحي پوستر فاصله گرفتهاند و صرفاً به يك ذهنيت مفهومي نمايش بيشتر نزديك شدهاند درحاليكه پيام نمايش ميتواند دستمايهاي باشد جهت ساخت پوستر و زمانيكه فاكتورهاي طراحي پوستر فراموش شود پوستر تئاتر به سمت داستان سرايي ميرود كه اين مقوله با پوستر نسبتي ندارد.
پوستر نمايشي «خانه» كه به صورت تكرنگ (قهوهايي) ارائه گرديده داراي قطعي خشتي بود و طراح پوستر معني لاتين عنوان نمايشي را لازمه كار خود ديده و تصوير دو بازيگر زن نمايش خانه به صورت مدور جاي يكي از حروف لاتين را پر كرده است.
لوگوي فارسي نمايش «خانه» با لوگوي لاتين آن «لياوت» شده است و باقي نوشتار پوستر در قسمت بالا و پايين پوستر قرار گرفته است.
فكر طراح پوستر به دليل پراكندگي عناصر پوستر در صفحه و از طرفي نوع رنگ انتخابي، چندان به چشم نميآيد و به نوعي پوستر به يك پراكندگي و شلوغي رسيده است و مخاطب از ديدن پوستر به خط بصري نائل نميشود و پوستر در حد يك اطلاعرساني باقي مانده است.
چهار پوستر نمايشي «دن كيشوت» به دليل سادگي تا حدودي خود را به استانداردهاي يك پوستر موفق نزديك كرده است.
فيگورهاي شناخته شده «دن كيشوت» به صورت مشكي با زمينه خاكستري يك دست پوستر كه كل فضاي پوستر را در برگرفته، تركيببندي منطقي دارد، اما لوگوي پوستر با رنگ سفيد و حاشيه قرمز تركيب شده است، پوستر را از لحاظ تركيببندي رنگي، خنثي جلوه داده درحاليكه پوستر موفق از لحاظ رنگبندي ميتواند از رنگهاي درخشان استفاده كند.
پوستر نمايشي «ژوليوس سزار» از فكر و ايده خوبي جهت طراحي سود جسته و نسبت به پوسترهاي گذشته طرحي نو و بديع است.
لوگوي نمايشي با توجه به تم نمايشي، داراي طراحي حروف قوي و جا افتاده از لحاظ طراحي است، اما نوع «لياوت» مابقي نوشتار پوستر به دليل اندازه حروف و چيدمان آن چه زيبايي لوگوي نمايشي را ندارد و كمي بزرگ جلوه ميكند.
بافت پوستر كه از تكرار لوگوي پوستر تشكيل شده است بيش از اندازه فضاي پوستر را پوشانده و در كل فكر جالب طراح، در تركيببندي چندان محكم و هنرمندانه نيست و جذابيت بصري لازم را ندارد.
پوستر نمايش «قوانين پنج قلعه» از تركيب دو رنگ قرمز و مشكي است.
پوستر از لحاظ فرم و فيگورهاي به كار رفته كاملاً قرينهسازي شده است و باند قرمز رنگ وسط پوستر اين امر را شديد كرده است.
تعداد كم رنگ در پوستر مذكور يكي از نكات مثبت آن به شمار ميرود. فيگورهاي سفيد بر روي زمينه مشكي به نمايان شدن فيگورها كمك شاياني كرده است اما باند قرمز وسط پوستر، اثر را كاملاً به دو قسمت مجزا تقسيم كرده است كه اين اتفاق خوشايندي محسوب نميشود.
طراح بر روي «لوگوي» پوستر تعمق كرده است و به يك تركيببندي نسبتاً موفقي دست پيدا كرده است.
طراحي پوستر تئاتر در ايران كماكان مشكلات خاص خود را دارد از جمله زمان كم، طراحي توسط افراد متخصص و نكتة از همه مهمتر عدم شناخت بعضي از كارگردانان تئاتر، نسبت به مقوله پوستر، كه اين نكته آخر حائز اهميت بيشتري است چرا كه در يك گروه نمايشي اين كارگردان است حرف آخر هر مرحله از توليد يك اثر نمايشي از جمله «پوستر تئاتر» را ميزند.
راهيم حقيقى ۱۳ مهر ۱۳۲۸ در تهران متولد شد. تحصيلاتش را در رشته معمارى دانشكده هنرهاى زيباى دانشگاه تهران تمام كرد و از همان سال هاى دانشجوئى به طراحى گرافيك پرداخت.
او علاوه بر همكارى با بسيارى از مجلات مانند تلاش، آدينه، دنياى سخن و تاليف كتاب هايى از قبيل نشانهها، بارون و هفت رنگ به طراحى صحنه فيلم و سريال هائى مانند سربداران ، سلطان و شعبان، و ساخت تيتراژ فيلم هاى سينمايى و مجموعه هاى تلويزيونى نيز پرداخته است . تيتراژ فيلم هاى شهر موش ها ، نرگس ، من ترانه پانزده سال دارم، زندان زنان و مجموعه هاى تلويزيونى شب دهم، كيف انگليسى، روزهاى به ياد ماندنى و... از ساخته هاى او هستند.
آقاى حقيقى در سال ۱۳۸۵ مجموعه اى از پوسترهاى تئاتر خود را كه بين سالهاى ۱۳۴۸ تا ۱۳۸۴ طراحى كرده بود به صورت كتاب منتشر نمود.
شوکا صحرائى از گفتگوئى با ابراهيم حقيقى در باره اين کتاب يک گزارش مصور فرستاده است که در اين صفحه مى بينيد. متن زير از آيدين آغداشلو نيز در باره پوسترهاى تئاتر ابراهيم حقيقى است :
اصلا نمى دانستم ابراهيم حقيقى اين همه پوستر براى تئاتر كار كرده است، تا تصاوير اين مجموعه را تماشا كردم وآن وقت دانستم كه يك گرافيست حرفه اى، چه آفاق وسيعى را نشانه مى زند و چطور آرام و صبور جهان تصويرى دورانش را تعالى مى بخشد.
طراحى پوستر تئاتر كار ظريف خاصى است كه در آن طراح از سويى مى تواند با دستى باز، تا هر جايى كه بخواهد و بتواند سليقه و تخيلش را راه ببرد و به آن ميدان دهد، چون مى داند مخاطب خاص و فرهيخته و هم زبانى در پيش رو دارد كه لازم نيست عناصر درخشان و پيشتاز طرحش را تقليل دهد تا پيام بى نقص و افت به او برسد و زمينه براى پيشتازى از پيش فراهم و آماده است.
از سوى ديگر شرايط خاص تئاتر ايران امكانات محدودى را فرا روى او قرار مى دهد كه از حيث اجرايى دست و پايش را مى بندد، و براى درك و به جا آوردن اين موقعيت بايد به پيشينهى تئاتر ايران در دهههاى سى و چهل رجوع كرد.
تئاتر ايران با پس زمينهاى مردمى آغاز مى شود كه عمرش به چندين قرن مى رسد. اما در آغاز گسترش مدرنيته در ايران، يعنى از اوايل قرن بيستم، مخاطبين خاص و محدود خود را مى سازد و از دهه ى چهل شمسى، بخش جدى آن رفته رفته به كمك هاى دولتى تكيه مى كند، تالارهاى مهم نمايش در اختيار دولت قرار مى گيرند و ادارهى تئاتر و بودجه و به تبع آن سانسور به راه مىافتد.
محدوديت امكانات نمايشى و بودجههاى مختصرى كه بهره ى چندانى از فروش گيشه ندارند، بر كار طراحى و چاپ پوسترهاى تئاتر نيز تاثير مى گذارند. پوسترهاى تئاتر، در دهه هاى چهل و پنجاه شمسى، از چنين وضعيتى حكايت مى كنند و اغلب به روش سيلك اسكرين چاپ مى شوند و به خاطر محدوديت سرمايه گذارى و نمايش داده شدن در تنها يك تالار، مخاطبى گسترده تر را نمى توانند پوشش دهند. اين است كه پوستر ها با دوسه رنگ چاپ مى شوند و كيفيت نازل چاپ، تقريبا در همه آنها آشكار است.
اما براى طراحى مانند ابراهيم حقيقى محدوديت ها نبايد محدود كننده باشند، كه نبودند، و نگاهى به اين مجموعه كه از سال ۱۳۴۸ تا ۱۳۸۴ را در بر مى گيرد گواه همين اعتقاد است.
او در اين دوران طولانى، وتنها در يكى از زمينههاى طراحى گرافيك يعنى پوسترهاى تئاتر نمونههايى متنوع و زيبا و كاربردى خلق كرده است كه كارنامهى هر طراحى را مى توانند پربار و درخشان كنند، و اين فرصت را داشته است تا جنبههاى گوناگون گرافيك معاصرايران را بيازمايد و به عرصهاى كه شايد بشود آن را « گرافيك ايرانى» ناميد دست پيدا كند.
استفاده از نقش مايهها و طرحهاى ايرانى در اين مجموعه بسيار هوشمندانه و به جا صورت گرفته است و در نمونههايى مانند پوسترهاى « پل» ، « باغ شب نما»، « چاى خانه باغ پريان»، بى هيچ ادايى به كارآيى در خور توجه و متعادل و طراز اولى رسيده است.
ابراهيم حقيقى گرافيست خلاق و توانمندى است و به نسلى از گرافيستهاى برجسته و شاخص ما تعلق دارد كه پشتوانه و پشتيبان گرافيك معاصر ايران اند و بى حاصل عمر تك تك آنها، دستاورد امروز ما چنين پر بار و سرشار نمى بود و دوام نمى داشت.
چرا تئاتر، هيچگاه به سمت حمايتهاي غيردولتي در غالب اسپانسر نرفته است؟
براي پاسخ به اين پرسش بايد از موانع بيشمار نوشته يا ننوشتهشدهاي گذشت. مهمترين مانع را بايد درون خود تئاتر جستوجو كرد؛ يعني هنرمندان بهعنوان پيكره تئاتر و مديران سياستگذار بهعنوان مغز اين بدنه.
بدون ترديد همدلي اين دو، طي ساليان گذشته آنچنان كه بايد، نتوانسته به يك جريان تبديل شود. بهزعم نگارنده دليل اين اتفاق نقصان مطالبات درون تئاتر است كه به هر دو اجازه خروج از دايره تكرار نداده؛ مديران همواره گرفتار مشكلات اداري و سيستمهاي سنتي پر مشكل تئاتر بودهاند و در اجرا در بسياري از موارد به در بسته كوبيدهاند و اهالي تئاتر نيز همواره درگير مطالبات شخصي براي نوبت اجرا و دريافت دستمزد خود بودهاند. اين گرفتاريهاي دروني كه ناشي از تن بيمار تئاتر است هيچگاه فرصت مطالبه به دستاندركاران تئاتر كشور را نداده و همواره آنها را در يك دايره بسته نگاه داشته است.
با اين مقدمه بايد گفت كه براي جذب حمايتهاي دولتي ابتدا بايد به يك خواست جمعي و مشترك در ميان دستاندركاران تئاتر رسيد كه اين اتفاق در تئاتر بهدليل تعدد انديشهها و سلايق و نبود الگو، امري بسيار مشكل مينماياند.
نكته ديگر اينكه وحدت جمعي براي مطالبات بيروني نيازمند يك تئوري مشترك است؛ يعني رويكرد به بازار اقتصادي و تجاري كه طي سالهاي گذشته با عدمهمراهي بسياري از دستاندركاران تئاتر روبهرو شده است.
تئوري اين افراد بر تقدس هنر تئاتر و شأن و جايگاه آن تأكيد داشته و هر نوع رويكردي را به بازار تجاري دور از شأن خود ميدانسته است. همين تئوري به ظاهر ساده موجب شده تقاضا و عرضه بازار تبليغات در تئاتر همواره در انزوا بماند.
نكته ديگري كه ميتوان آن را يكي از موانع پيش رو در اين مقوله برشمرد، نبود الگوهاي داخلي و فقدان افرادي متخصص در زمينه بازاريابي و تبليغات براي تئاتر است. تنها مجراي تبليغات تئاتر چه در ميان مديران و چه در اهالي تئاتر روابط عموميها محسوب ميشوند. روابط عموميها هم مجال خروج از دايره تكرار و سيستم سنتي تئاتر را ندارند.
شايد به اين دليل كه آنها نيز بخشي از خانواده تئاتر هستند و همانگونه كه پيشتر به آن اشاره شد، نتوانستهاند به نقطهاي مشترك و همدل و زبان با تئاتر حركت كنند، چرا كه نه از سوي مديران و نه از سوي اهالي تئاتر مورد حمايت قرار نگرفتهاند و انگيزه و فضاي چنداني براي ظهور خلاقيتهاي خود نميبينند. شايد بهترين زمان براي مطالبات از بازار اقتصادي زماني بوده كه در دورههاي قبل از دست رفته، اما اكنون نيز نميتوان در اندوه دوران سپري شده زانوي غم بغل گرفت و گوشهاي نشست.
و...
575_1579416808_35845_8524_1645.zip0.08 MB |