توضیحات :
تحقیق در مورد لیتوگرافی و چاپ 66 صفحه در قالب Word قابل ویرایش.
بخشی از متن :
پیش گفتار:
آشنائي با محيط كار, شرايط مطلوب و فراهم كردن امكانات مناسب با نوع كار, انتخاب وسائل و دستگاههاي مورد نياز و چگونگي كاربرد, عملكرد و استفاده ي صحيح از آنها مسلما"در سرعت, سهولت و كيفيت كار نقش مهمي را ايفا مي كند. شناخت اين موضوع كه كدام وسيله براي چه نوع كار مناسب است, مسلما"در هزينه ها نيز تأثير مستقيم دارد.
معرفت بصري وكلامی:
تجسم يا تصور كردن عبارت از توانائي ما در شكل بخشيدن به تصاوير ذهني است.معمولا"وقتي ميخواهيم به نقطه اي در شهر برويم ابتدا خيابانهائي را كه بايد از آنها بگذريم در نظر مي آوريم , وعلايم و نشانه هاي بصري خالص آن مسير را در ذهن خود مرور مي كنيم , بعضي از آنها به صورت ذهني از مقابلمان مي گذرد, و مجددا"به نقطه اي ديگر بر مي گرديم, اين قبيل فعل و انفعالات ذهني معمولا"قبل از حركتمان به سوي مكان مورد نظر به وقوع مي پيوندد.موضوع عجيب آن است كه ما اغلب مكاني را كه هرگز به آن پا نگذاشته ايم و يا نديده ايم نيز در ذهن خود مجسم مي كنيم اين نوع تجسمات يا بهتر بگوئيم , تصاوير اوليه ي ئهني همراه با ديدن, هر دو پديده هائي هستند كه با عمل خلاقيت تصويرسازي پيوندي نزديك دارند.ماجراي «يافتم يافتم«ارشميدس, مثال خوبي براي اين موضوع است .اين جريان جابه جا ساختن تصاوير و شكلها در ذهن دقيقا"همان چيزي است كه اغلب ما را در يافتن پاسخ به يك مسئله ياري ميكند.آرتور كوستلر , كه قبلا"به كتاب عمل خلاقيت وي اشاره شد در همان جا مي نويسد:
«با رشد تدريجي قواي سمبل ساز و انتزاعي كننده ي ذهن فكر كردن به وسيله ي مفاهيم كلي پديد مي آيد كه منشاء آن تفكر به وسيله ي تصوير بوده است, به همين گونه نيز خط آوائي طي جرياني مشابه از بطن خط هير و گليف كه در واقع نگارش با تصوير بوده است نشاءت گرفت.»
مشاهده ي اين تكامل و پيشرفت براي مبحث ارتباطات داراي اهميت شاياني است. تكامل زبان از تصاوير آغاز شد, و به صورت تصوير نگاري درآمد كه در آن شكلهاي ساده با معاني روشن وواضح به كار ميرفت, سپس به واحدهاي آوائي تبديل شد و سرانجام شكل الفبا به خود گرفت.گرگوري مؤلف كتاب چشم هوشمند, الفبا را به همين مناسبت«رياضيات معنا»خوانده است.هر گامي كه در اين راه بر داشته مي شد مسلما" تكاملي بيشتر در ارتباط مؤثر تر ميان آدميان بود.شواهد بسياري موجود است كه نشان ميدهد در اين جريان امروز, بازگشتي به گذشته مشاهده مي شود, يعني بازگشت به استفاده از تصوير براي برقرار كردن ارتباط:و اين عقبگرد به دليل آن است كه افراد بشر مي خواهن به شكلي مؤثر تر و مستقيم تر با يكديگرارتباط يابند.
ياد گرفتن سواد براي زبان مهم ترين مسئله است. شايد از پاسخ به اين سؤال كه با سواد بودن از نظر زبان داراي چه اهميت و معنائي است و نيز مقايسه ي زبان تصويري با كلام , بتوان نتايج سودمندي گرفت و اين پاسخ مارا در استفاده از اخبار و اطلاعات به صورت تصويري ياري رساند.زبان در جريان اموزش و يادگيري بشر , مقامي منحصر بفرد داشته است و هنوز هم دارد. كاربردهاي زبان بسيار است, زبان وسيله ي ضبط وانتقال اخبار است, وسيله اي است براي تبادل افكار و عقايد و نيز ابزذر ساختن مفاهيم كلي و ذهني بشر است. در يوناني به زبان«لوگوس» يا «لوگيك» مي خوانند كه همه ي اين الفاظ از همان كلمه ي يوناني لوگوس به معناي زبان اخذ شده است.به اين ترتيب مي بينيم كه زبان وسيله اي براي اشكال عالي تر تفكر تلقي مي شود, عالي تر از تفكر به وسيله ي تصوير يا تفكر از طريقحس لامسه.اما اين فرض محل گفت وگو دارد, و بهتر است درباره ي آن تحقيق بيشتري بشود.
ابتدا بايد در نظر داشت دانستن يك زبان و با سواد بودن دو چيز متفاوت است.البته زبان را مي توان تا حد استفاده ي علمي از آن براي فهميدن وتكلم ساده آموخت, ولي از اين حد تا توانائي خواندن و نوشتن به يك زبان فاصله ي زيادي است.البته فقط زبان محاوره اي است كه به صورت طبيعي تكامل مي يابد.
با مطالعه ي آثار نو آم چو مسكي , مي توان دريافت كه زبان , ساخت بسيار عميقي در ذهن ما دارد و اگر از لحاظ زيست شناسي به آن توجه كنيم اين ساخت در ما فطري است.
به هر حال ياد گرفتن سواد خواندن و نوشتن را بايد طي مراتب مختلفي به انجام رساند.ابتدا به ياد گيري سيستم , رمزهاي زبان مي پردازيم , كه نشانه هاي آوائي معيني به صورت انتزاعي هستند.اينها در واقع همان عناصر الفباهستند.كلمه ي الفبا از تلفيق دو حرف يوناني آلفا و بتا به وجود آمده است.
حروف الفبا را , ابتدا يك به يك ياد مي گيريم , سپس تركيب اين حروف و آواي منسوب به آنها آموخته مي شود , كه كلنات هستند.كلمات هر يك حاوي معنائي است كه به ازاي اشياء , افكار وافعال مختلف به كار مي روند.
دانستن معناي هر كلمه مستلزم دانستن تعريف عام آن است.گام نهائي آموزش زبان شامل ياد كيري قواعد دستوري آن مي شود , يعني دلالت و جاي كلمات در جمله , وجود قواعد دستوري براي تعيين حدود ساختمان يك زبان بر اساس آنچه از نظر اجتماعي مقبول ومورد استفاده است , ضرورت دارد .آنچه گفته شد , مقدمات زبان كلام است و از آن نمي توان چيزي كم كرد. وقتي شخصي به خوبي آنها را ياد گرفت , مي تواند بنويسد و بخواند , مي توانداخبار و اطلاعاتي را كه به صورت كتبي بيان كند و بفهمد.واضح است كه آموزش كلام حتي به صورت سواد آموزي ابتدائي , داراي نوعي ساخت است و تعاريف و مسائل فني خاص آن مورد قبول همه است. ولي مبحث ارتباط بصري در مقايسه باآن ظاهرا"ساختي چنان منضبط ندارد.
سواد بصري:
اگر بخواهيم در تعريف و محدود كردن سواد بصري راه افراط پيش گيريم , با مشكلات زيادي مواجه مي شويم.كلام كه داراي ساخت نسبتا"منضبطي است , مسلما"بر آنهائي كه خواهان آموزش بصري هستندنيز تاثيري قابل توجه مي گذارد.اگر در مقام مقايسه نيز برآئيم , مي توان نتيجه گرفت كه اگر بشود يكي از وسائل ارتباطي را به اجزاي اوليه اش تجزيه كرد وسپس آن را بررسي نمود , پس مي توان وسيله ي ديگري را نيز به همين ترتيب موردبررسي نمود,پس مي توان وسيله ي ديگري را نيز به همين ترتيب مورد بررسي قرار داد.
هر سيستم ارتباطي متشكل است از سمبل هائي كه ساخته ي بشر هستند.علائم و سمبل هائي كه ما بدان زبان وكلام مي گوئيم, در روزگارهاي پيشين به صورت رشته اي از تصاوير ساده ترسيم ميشدند, و اين تصاوير ساده نتيجه ي محسوسات بشر بودند.زبانها و سيستم هاي سمبل بسياري در جهان وجود دارد و بعضي از آنها داراي ريشه اي مشترك هستند, برخي نيز هيچ ارتباطي با ديگران ندارند. مثلا"اعداد كه يكي از انواع بسيار ويژه ي باز يابي نوعي از اخبار هستند, هيچ گونه ارتباط مستقيمي با الفبا ندارند و يا نتهاي موسيقي كه آنها هم از اين گروهند.
در تمام اين موارد به طور كلي مي توان گفت, هر چه تركيب اوليه ي آنها ساده تر باشد, فراگيري محتويات خبري آنها كه به شكل علائم رمز درآمده, آسانتر است.اين علائم رمز هر يك داراي معناي خاص است و كل سيستم آنها نيز براساس قواعد نحوي خاص استوار شده است.
در جهان بيش از سه هزار زبان رايج و منحصر بفرد و مستقل وجود دارد.بيان با تصوير ويا زبان بصري در مقايسه با كلام به مراتب جهان شمول تر است و از اين رو بررسي مشكلات و مسائل مربوط به آن داراي اهميتي ويژه است.ولي بايد در نظر داشت كه كلام از نظر ساخت, يك تماميت منطقي دارد, و به همين دليل روش ياد گيري و فهم آن مي تواند بسيار روشن و مشخص باشد, در حاليكه زبان بصري از اين نظر بمراتب بغرنج تر است و اگر سعي كنيم باآن عينا"همانند كلام برخورد كنيم, تلاشي بيهوده كرده ايم .
استفاده از واژه ي سواد, در كنار واژه ي بصري, در اين رساله به منظوري خاص بوده است كه داراي اهميت است.همان طور كه پيش تر نيز اشاره شد , ديدن يك عمل طبيعي است و حتي فهم يك پيام بصري يا تصوير نيز تا حدودي به صورت طبيعي انجام مي گيرد ولي اگر جوياي كارايي و تاثير بيشتر اين دو عمل باشيم, فقط بوسيله ي تحصيل در اين رشته ممكن است به آن دست يافت. كسي كه مي خواهد از نظر بصري سواد آموزد, بايد از شيوه ي ياد گيري سواد كلام و گفتار درس گيرد.هنكام آموزش كلام واژه هائي نظير خلاقيت فقط پس از آنكه شخص توانائي خواندن و نوشتن يافت, به كار ميرود.مفهوم اين كلمات در واقع احكامي اعتباري به حساب مي آيند و به داوري هائي مبتني بر ارزشهاي شخصي بستگي دارند.
در درجه ي نخست, يك نوشته الزاما"نبايد بسيار اديبانه باشد. يك نثر روشن , ودرست از لحاظ املائي و دستوري, كافي است. كسي كه بتواند به طور سادهبه ساختن و فهم صحيح پيامهاي موجود در كلام بپردازد, با سواد محسوب مي شود, زيرا كلام يك وسيله است, كه البته مي توان از اين وسيله براي داستان سرائي و ياغزل سرائي نيز استفاده كرد.بنابراين سواد كلامي در درجات و مراتب مختلفي مورد استفاده قرار مي گيرد, كه از پيامهاي ساده شروع شده به اشكال بغرنج تر هنري مي انجامد.بخش بزرگي از ارتباط بصري به تصادف و يا نيروي كشف و شهود طراحان سپرده مي شود و اين موضوع دو دليل دارد:نخست آنكه هنر ازصناعت جدا شده است و ديگر آنكه توانائي نقاشي وترسيم به استعداد و آموزشي نسبتا"طولاني و ويژه نياز دارد. از آنجا كه براي تجزيه وتحليل و ياتعريف ساخت شيوه ي بصري ارتباط, تلاش چنداني صورت نگرفته است, يافتن يك راه و روش مشخص براي كاربرد آن دشوار است.
نظام آموزشي نيز به طور كلي در اين زمينه تحرك كافي ندارد, و هنوز به طور عمده شيوه ي گفتار وكلام براي ارتباط و انتقال اخبار و عقايد در آن غالب است و در نتيجه به ديگر توانائيهاو قابليت هاي موجود در آن در انسان توجه لازم نمي شود. در اينجا منظور حس باصره است و براي پي بردن به اهميت اين حس در شناخت انسان كافي است به تجربيات يك كودك ياطفل توجه كردكه در تكامل فهم و شعور او بسيار مؤثر است و اغلب اين تجربيات صرفا"از راه ديدن كسب مي شوند.حتي استفاده از وسايل بصري در آموزش نيز اكثرا"از روي هدف و برنامه هاي روشن انجام نمي گيرد.
علي رغم وفور وسايل آموزشي بصري نظير تلويزيون, فيلم و پخش اسلايد و غيره اغلب به علت فقدان برنامه و آموزش صحيح پيرامون ساختن و فهميدن پيامهاي بصري, روحيه اي صرفا"مصرف كننده در محصلين تقويت مي شود, همانند روحيه اي كه در بين تماشاگران تلويزيون مشاهده مي شود.هنوز ضوابط ومعيارهائي كه بتوان به كمك آنها تاثير اين گونه وسايل را شناخت و آنها را مورد ارزيابي قرار دادبه حد كافي شناخته نشده است.از ايت جهت استفاده از آنها براي مقاصد آموزشي بايد بسيار سنجيده باشد.
اگر قرار بود كلام در وسايل ارتباطي با وضعي مشابه, آن گونه كه تصوير در اين نوع وسايل بكار مي رود استفاده شود, مي بايست مخاطبين آن در چنان رتبه ي پاييني از سواد مي بودند كه از تشخيص هر گونه اشتباه املائي ودستوري و بينظمي واغتشاش در نحوه ي ارائه ي موضوع ناتوان باشند.
به اين ترتيب وضع اسف باري پيش مي آمد. متاسفانه مسؤلين اين نوع وسايل خود در زمينه ي نحوه ي استفاده از تصوير براي , آموزش اغلب دچار كم سوادي ويا حتي بيسوادي هستند.امروز انواع دستگاهها و دوربين هاي عكسبرداري در اختيار عموم است, و جزوه ها يا برگه هائي به عنوان راهنما همراه باآن به خريدار داده مي شود. نكته ي قابل توجه اين است كه تقريبا"همه ي اين راهنما ها براي القاي منظور خود بيشتر از سنتهاي ادبي و كلامي بهره مي جويد, حال آنكه در اين موارد دسته كم جزوه ي راهنما شيوه ي استفاده از تصوير را بيشتر از راه منابع فرهنگ بصري آموزش دهد.قسمت اعظم نيروئي كه صرف آموزش بصري مي شود بدون فكر و برنامه ي دقيق عمل ميكندو متاسفانه هنرهاي بصري در برنامه هاي درسي محصلين حالتي تفنني و تفريحي دارد, وسايل و رسانه هاي بصري نظير فيلم و تلويزيون اغلب به همين صورت مورد استفاده قرار مي گيرد.
علت اينكه در زمينه هاي هنرهاي بصري اغلب از تعقل و آگاهي گريزانيم چيست؟با مشاهده ي شيوه ي امتحانات در نظام آموزشي مي توان ديد كه رشد روشهاي سازنده براي آموزش بصري در بيشتر اوقات به فراموشي سپرده شده است, به جز در موارد استثنائي, كه اغلب به علت استعداد و علاقه ي مفرط خود دانش آموز به اينگونه رشته هاست.
و...
فهرست برخی از مطالب:
پیشگفتار
معرفت بصری و کلامی
تركيب بندي
دريافت حسي و ارتباط بصري
عناصر اوليه در ارتباط تصويري
تاریخچه
و...
582_1579414882_35842_8524_1968.zip0.07 MB |