توضیحات :
دانلود فایل عجایب هفتگانه در قالب Word دارای 93 صفحه.
پيشگفتار
از دورانهاي پيش، در طبيعت بشر اين احساس وجود داشته كه هميشه در جستجوي ظرفيتها و قابليتهاي ويژه و چشمگير باشد. يونانيان باستان براي بازيهاي المپيك خود شعار «بالاتر، سريعتر، قويتر» را سرمشق قرار ميدادند و اين شعار براي ورزشهاي امروزي نيز وجود دارد. پرسش دربارة ظرفيتها و تواناييهاي خاص البته فقط در ورزش مطرح نيست. ثروتمندترين مرد دنيا كيست؟ بلندترين آسمانخراش كدامست؟ تندروترين اتومبيل يا هواپيما كدامست؟ يا حتي اين پرسش براستي بيفايده و بيهدف «چه كسي ميتواند مدت بيشتري را روي يك داربست ساختماني در ارتفاع 10 متري به سرآورد؟» توجه هر چند توام با خندة بيشتر خوانندگان روزنامه را به خود جلب ميكند. تلاش براي به دست آوردن ركورد، اغلب آثار عجيب و قابل توجهي به بار ميآورد.
به هر حال اشتباه بزرگي است اگر عجايب هفتگانه جهان را نيز فقط چون ركورد تلقي كنيم. به طور يقين اهرام سهگانة خئوپس هنوز هم (به جز ديوار بزرگ چين) عظيمترين بناي ساختماني به شمار ميآيد كه در طول تاريخ به دست انسان بنا شده است. معبد زئوس در المپيا در زمان خود بزرگترين و ارزشمندترين بناي مذهبي در سرزمين يونان بود. ولي پيكرة زئوس در اين معبد هيچ ركوردي برجاي نگذاشته است، بلكه بيشتر براي نفوذ و تأثير هنري كه داشته است مشهور شد. همچنين باغهاي سميراميس (باغهاي معلق بابل-م) نه براي بزرگي و وسعت آن، بلكه براي زيبايي جزو عجايب هفتگانة جهان به شمار ميآمد. البته هر يك از عجايب هفتگانة جهان كار عظيمي از تكنيك زمان خود بودند، ولي براي كمال هنري خود نيز مورد تحسين و اعجابانگيز بودند. به سخن ديگر در آنها هنر و تكنيك به نحو بارزي در هم آميخته بود؛ اين امر- و فقط اين امر- موجب شده است كه آنها به دست فراموشي سپرده نشوند.
اين كتاب از مجموعة «چرا و چگونه» تاريخ عجايب هفتگانة جهان را بيان ميدارد. تصاوير و نوشتههاي كتاب نشان ميدهد، عجايب جهان چگونه به وجود آمدهاند؛ براي جهان آن زمان چه معنا و مفهومي داشتند؛ اكنون بر سر آنها چه آمده است. علاوه بر آن عجايب جهان را چون آينة زمان خود و انسانهايي كه با آنها ميزيستند نشان ميدهد.
«هفت»، عدد مقدس
عدد هفت چه ويژگياي دارد؟
نزد بسياري از اقوام عهد باستان، «هفت» عدد ويژهاي بود. در فلسفه و نجوم
مصريان و بابليها، عدد هفت به عنوان مجموع هر دو «عدد زندگي»، سه و چهار، جايگاه ويژهاي داشت: پدر، مادر و فرزند، يعني سه انسان، پايه و اساس زندگي هستند و عدد چهار مجموع چهار جهت آسمان و باد است، كه از آنها باران زندگيزا ميبارد و كشتزارها را بارور ميسازد.
براي فيلسوف و رياضيدان يوناني «فيثاغورث»- كه در سدة ششم قبل از ميلاد مسيح (حدود 2600 سال قبل-م.) ميزيست- نيز عدد هفت، مفهوم ويژه خود را داشت كه از مجموع دو عدد سه و چهار تشكيل ميشود: مثلث و مربع نزد رياضيدانان عهد باستان اشكال هندسي كامل محسوب ميشدند؛ از اينرو عدد هفت به عنوان مجموع سه و چهار براي آنها عددي مقدس بود.
يهوديان قديم نيز براي عدد هفت معناي ويژهاي قائل بودند: در كتاب اول عهد عتيق ]تورات- مو.[، كتاب مقدس يهوديان، آمده است كه خداوند، جهان را در شش روز خلق كرد، در روز هفتم، روز سبت ]روز شنبه و روز تعطيل يهوديان است.م.[، خالق به استراحت پرداخت. موسي در ده فرمان خود از پيروانش ميخواهد، كه اين روز آرامش را «مقدس بدارند». از آن زمان عدد هفت نزد يهوديان و بعدها نيز نزد مسيحيان كه عهد عتيق را قبول كردند، به عنوان عددي مقدس محسوب ميشد.
به اين ترتيب بود كه از دوران باستان هفتگانههاي بيشماري تشكيل شدند: يونانيان باستان همه ساله هفت تن از بهترين هنرپيشگان نقشهاي سنگين و غمناك و نقشهاي طنز و كمدي را انتخاب ميكردند. آنها مانند روميهاي باستان با هفت هنر احترام ميگذارشتند. روم بر روي هفت تپه بنا شده بود. در تعليمات كليساي كاتوليك هفت گناه كبيره (غرور، آزمندي، بيعفتي، حسد، افراط، خشم و كاهلي) و هفت پيمان مقدس (غسل تعميد، تسليم و تصديق، تقديس بلوغ، ازدواج، استغفار و توبه، غسل قبل از مرگ با روغن مقدس، درآمدن به لباس روحانيون مسيحي) وجود دارد. براي پيروان محمد(ص) آخرين مكان عروج، آسمان هفتم محسوب ميشود. در بيست و هفتم ژوئن هر سال ]ششم تيرماه- مترجم[، روز «هفت انسان خوابيده» مسيحيان ياد آن هفت برادري را، كه در سال 251 بعد از ميلاد، براي عقيده و ايمان خود، زنده زنده لاي ديوار نهاده شده و شهيد شدند، گرامي ميدارند؛ مردم عامي ميگويند كه اگر در اين روز باران ببارد، به مدت هفت هفته بعد از هوا بد خواهد بود، آنگاه انسان بايد هفت وسيله مورد نيازش را بستهبندي كند و با چكمههاي هفت فرسخي خود به آن دورها سفر كند. صورت فلكي خوشة پروين يا ثريا به عنوان «هفت ستاره» معروف است، در حالي كه حتي با چشم غيرمسلح ميتوان در اين صورت فلكي تا يازده ستاره را ديد.
در افسانهها نيز با «هفت» سحرآميز برخورد ميشود: سوار ريش آبي هفت همسر داشت، سفيدبرفي با هفت كوتوله پشت هفت كوه زندگي ميكرد، هفت سوسك به همان اندازه قهرمانان كميك شجاعي بودند كه درزي شجاع كوچك- كه هفت (مگس!) را با يك ضربه كشت … و به همين ترتيب تعداد بيشماري هفتگانه در تمام دنيا وجود دارد.
چه كسي عجايب هفتگانة جهان را براي نخستين بار به قلم كشيد؟
يكي از كهنترين هفتگانهها، عجايب هفتگانة جهان، يعني معروفترين و بزرگترين اثرهاي هنري و معماري عهد باستان است. نخستين توصيف كتبي عجايب هفتگانة جهان به نويسندة فنيقي «آنتيپاتروس» سيدوني (سدة دوم پيش از ميلاد) نسبت داده ميشود. كتاب او به هر حال نه داراي ديدگاه فلسفي بوده و نه يك كتاب هنري محسوب ميشد، بلكه فقط راهنماي ساده براي سفر در عهد باستان بود.
«آنتيپاتروس» در سفرهايش- اگر اصلاً خود به اين سفرها رفته باشد، و فقط براساس شايعات گزارش نكرده باشد- عموماً راههاي تجارتي معروف آن زمان دنيا را دنبال ميكرد. او فقط يكي از عجايب هفتگانه را در يونان يافت: پيكرة زئوس اثر فيدياس در المپيا. او در آسياي صغير معبد آرتميس در افسوس و آرامگاه شاه مازولوس پادشاه هاليكارناس را، در جزيره رودس مجسمة غول پيكري را- كه مجسمه هليوس خداي خورشيد بود-، در آفريقا فانوس دريايي اسكندريه و هرم خئوپس در شهر گيزه، و بالاخره در آسياي دور باغهاي معلق ملكه سميراميس را در بابل توصيف كرد.
«آنتيپاتروس» در گزارشهايش به ساختمانهاي معروفي كه بسيار در دسترس او بودند، و به اصطلاح جلوي در خانة او بودند، مثلاً ساختمان آكروپوليس در آتن، اشاره نكرد. زيرا كتاب او در واقع به عنوان راهنماي سفر براي يونانيهاي تحصيل كرده نوشته شده بود- و اينكه يكي از اين يونانيها دربارة آكروپوليس نداند و لازم باشد كه توجه او به اين اثر جلب شود، در نظر آنتيپاتروس عجيب و غيرقابل تصور بود.
چرا برج بابل از عجايب جهان نيست؟
«آنتيپاتروس» همچنين فقط آن «عجايبي» را در كتاب خود ثبت كرد كه هنوز در آن زمان ديده ميشدند. مثلاً برج بابل- كه بدون ترديد يكي ديگر از بناهاي ساختماني اعجابانگيز آن زمان بود- در دوران «آنتيپاتروس» در هم فرو ريخته بود و لذا جزو مناظر ديدني شمرده نميشد. او نميخواست به مردمان عصر خود ويرانهها را ارائه كند؛ يونانيهاي عاشق هنر و زيبايي خرابهها و ويرانهها را قابل تحسين و اعجابانگيز نميدانستند.
ذوق و هيجان ديدار عجايب هفتگانه استمرار نيافت. هنگامي كه مغرب زمين مسيحي شد، توجه و علاقه به آثار باستاني خاموش گشت. به علاوه- به جز هرم خئوپس- از عجايب هفتگانة ديگر فقط ويرانههايي باقي مانده بود، بنابراين آنها به بوتة فراموشي سپرده شدند.
اگر مسلمانان نبودند، شايد ما امروزه اصلاً هيچ چيز دربارة عجايب جهان نميدانستيم. اين دانشمندان و محققان مسلمان بودند كه نوشتههاي عهد باستان را كشف كردند و به تحقيق دربارة آنها پرداختند. آنها اين نوشتهها را ترجمه كردند و به اين ترتيب دانش بشري را دربارة آثار هنري بزرگ عهد باستان از نابودي نجات دادند و اين دانش را از سدههاي ميانه به عصر حاضر انتقال دادند.
نخست در پايان سدة پانزدهم ميلادي، كه رنسانس ]دورة تجديد حيات ادبي و فرهنگي اروپا. -م.[ آغاز شد، اروپا دوباره به آثار باستاني ابراز علاقه و توجه كرد. معمار اطريشي فيشرفن ارلاخ (تولد 1656 ميلادي. وفات 1723 ميلادي). بنابر منابع و مأخذ قديمي در كتابش به نام «طرح معماري تاريخي» به توصيف عجايب هفتگانة جهان پرداخت و به اين وسيله آنها را به ضمير آگاه اروپائيان بازگردانيد. ليكن باز هم دو سده طول كشيد تا جامعة علمي شروع به حفاري و كشف شواهد و نشانههاي سنتي عهد باستان كرد تا به انسانهاي متعجب و مبهوت عصر جديد نشان دهد كه نياكان آنها چه قابليتهايي را در عصر خود بروز دادند.
به اين ترتيب بود كه عجايب هفتگانة جهان دوباره كشف شد.
فصل اول
هرم خئوپس
نخستين اثر شگفتانگيز جهان كدام است؟
هرم خئوپس نزديك گيزه (در مصر)، كه به نام مؤسس آن، خئوپس فرعون مصر (حدود 2551 تا 2528 قبل از ميلاد مسيح) ناميده ميشود، قديميترين و تنها اثر باقيمانده از عجايب باستاني جهان است كه تا حدودي حفظ شده و باقي مانده است. اين بنا براي عظمت و بزرگي كه دارد «هرم بزرگ» نيز ناميده ميشود و در ليست عجايب جهان به عنوان نخستين اثر وارد شده است. هرم خئوپس- به جز ديوار بزرگ چين- عظيمترين بناي ساختماني است كه توسط انسان بنا شده است. اين هرم 6/146 متر ارتفاع دارد، يعني به بلندي تقريبي يك آسمانخراش 50 طبقه. بر زيربناي آن كه سطحي به ابعاد 230×230 متر است، ميتوان مثلاً پنج تا از بزرگترين كليساهاي جهان، يعني «پترزدام» در رم، كليساي «سنتپل» و «وست مينيسترابي» در لندن و همچنين كليساهاي «دم فلورانس» و «دم ميلان» را يكجا و همزمان بنا كرد؛ و از سنگهاي به كار رفته براي ساخت «هرم خئوپس» ميتوان مثلاً تمام كليساهايي را كه در قرن بيستم در آلمان ايجاد شده، بنا كرد.
دستور ساختن هرم را فرعون جان «خئوپس» (فرعون لقب پادشاهان قديم مصر بود) بلافاصله پس از مرگ پدرش «سنوفرو» صادر كرد. «خئوپس» نيز به رسم تمام پيشينيان خود از زمان شاه «ديوسر» (كه در حدود سالهاي 2609 تا 2590 قبل از ميلاد حكومت ميكرد) ميخواست در يك هرم به خاك سپرده شود. او هم مانند نياكان خود در اين آرزو به سر ميبرد كه هرم او باز هم بزرگتر، زيباتر و پرشكوهتر از تمام هرمهاي فراعنه پيش از او باشد.
و...
6955_1578328265_35372_8524_1543.zip0.19 MB |