توضیحات :
تحقیق کامل درباره ناصرالدين شاه در 41 صفحه در قالب Word .
بخشی از متن :
مقدمه
عصر سلطنت ناصرالدين شاه عصر تاريك و شرم آوري از تاريخ ايران است. عصري است مملو از ظلم و ستم و جنايت و دورهاي است آكنده از جهل و بي خبري. توده هاي وسيع مردم بسيواد بودند و نادان و شاه و درباريان از اين بيسوادي و جهل حداكثر استفاده را مي بردند. مير غضبهاي شاه آماده بودند تا هر زمان كه او فرمان دهد جان انسانهايي را بگيرند و اجساد آنها را «براي عبرت ديگران» در جلوي يكي از دروازه هاي شهر بياوزيند.
نفوذ بيگانگان
در دوره قاجاريه و مخصوصا در عصر ناصرالدين شاه، اقتصاد ايران در انحصار دو دولت استعمارگر روسيه و انگلستان بود. اين دو كشور براي استفاده هر چه بيشتر از منابع و سرشار و ثروت عظيم ميهن ما به رقابت پرداخته بودند. شركت هاي تجراي بيگانه، از جمله شركت هاي انگليسي و روسي در بيشتر شهرهاي ايران شعبه هايي داير كرده و به خيريد و فروش مشغول بودند. اين امر براي بازرگانان ايراني محدوديت بسياري ايجاد مي كرد و چون نمي توانستند با سرمايه داران بزرگ خارجي رقابت كنند، روز به روز تنگدستي آنان افزوده مي شد و رو به ورشكستگي مي نهادند.
از عصر اميركبير تا عصر امين السلطان
محمد شاه قاجار در ششم شوال 1264 هجري قمري (4 سپتامبر 1848 ميلادي) درگذشت. ناصرالدين ميرزا وليعهد كه از يك سال پيش فرمانروايي آذربايجان را به عهده داشت دوازده روز بعد از مرگ پدرش در تبريز خود را پادشاه ناميد و روز بعد همراه ميرزا تقي خان برگزيد.
ناصرالدين شاه سلطان مراد ميرزا حسام السلطنه را مامور فتح هرات كرد. اين شهر پس از شش ماه محاصره در 25 صفر 1273 ه.ق به وسيله سپاه ايران گشوده شد. دولت استعمارگر انگليس كه مايل نبود هرات در دست ايرانيان باقي بماند به ايران اعلان جنگ داد و نيروهايي را با كشتيهاي جنگي به جنوب فرستاد. پس از تصرف جزيره خارك سربازاني را در بوشهر پياده كرد و آنها را به سوي خرمشهر (محمره) فرستاد. بندر بوشهر صحنه جنگ بين قواي ژنرال سرجيمز اوترام و قواي ميرزا محمدخان قاجار كه مامور جلوگيري از قواي انگليس بود، شد. ميرزا محمدخان در اين جنگ شكست خورد و ناصرالدين شاه وحشتزده، از ميرزا آقاخان نوري خواست كه مقدمات صلح را با انگلستان را فراهم كند.
ميرزا آقاخان نوري، فرخ خان امين الدوله را مامور ساخت كه به پاريس برود و در آنجا آمادگي ايران را به مصالحه اعلام نمايد. در پاريس با وساطت ناپلئون سوم معاهده اي ننگين بر ايران تحميل شد. اين معاهده كه در سال 1273 هـ . ق (1857 ميلادي) به امضاء طرفين رسيد شامل مواد زير بود:
- ايران، هرات و تمام خاك افغان را تخليه كند
- انگليس، خرمشهر و بوشهر را تخليه نمايد.
- ايران از كليه دعوي خود نسبت به هرات و سرزمين افغانستان صرف نظر كرده و از حكام و رؤساي شهرهاي افغانستان مطالبه ضرب سكه و خواندن خطبه به نام شاه ايران ننمايد.
- ايران از دخالت در امور افغانستان خودداري نموده و هرات را افغانستان مستقل بشناسد.
- در صورت وقوع اختلاف بين ايران و افغان، ايرن متعهد مي شود كه رفع اختلافات را به حكميت دولت انگليس واگذارد.
بركناري ميرزا آقاخان نوري
ناصرالدين شاه در محرم سال 1275 هـ . ق ميرزا آقاخان نوري را از صدارت بركنار كرد و خود زمام امور را در دست گرفت. او به تقليد كشورهاي اروپايي چند وزارتخانه مانند وزارت خارجه، وزارت داخله، وزارت جنگ، وزارت ماليه، وزارت علوم و وزارت وظايف را تاسيس كرد. اداره ماليه را به عهده ميرزا يوسف مستوفي الممالك آشتياني گذاشت. ميرزا محمد خان (كه در بوشهر از قواي انگليس شكست خورد) به وزارت جنگ منصور گرديد و لقب سپهسالاري به او داده شد. ميرزا سعيد خان انصاري (موتمن الملك) نيز به سمت وزارت خارجه برگزيده شد.
ميرزا محمد خان سپهسالا در سال 1280 هـ . ق مامور شد كه تركمن هاي استراباد را كه دست به طغيان زده بودند آرام سازد. قشون دولتي ايران در اين نبرد پيروز شد و سپهسالار با پيروزي به تهران بازگشت و همين امر بر محبوبيت او نزد شاه افزود و يك سال بعد وي را به مقام صدارت رساند و به لقب «سپهسالار اعظم» ملقب گرديد.
مسافرت ناصرالدين شاه به اروپا
در سال 1290 هـ . ق با اصرار و تشويق سپهسالار، ناصرالدين شاه با جمعي از رجال درجه يك به اروپا سفر كرد.
در اين سفر سلطنتي از كشورهاي روسيه، آلمان، بلژيك، انگليس، فرانسه، سوئيس، ايتاليا و اتريش ديدن كردند. شاه و صدراعظم در اين سفر تاريخي با سران ممالك و رجال سياسي آن كشورها گفتگو داشتند. ديدن كارخانه هاي گوناگون صنعتي تاسيسات نظامي و برخي تاسيسات اجتماعي نيز جزو پروگرام (برنامه) عمومي سفر به آن ممالك بود.
سفر دوم ناصرالدين شاه به اروپا
در سال 1295 هـ . ق ناصرالدين شاه براي بار دوم عازم اروپا شد. اين بار هم ميرزا حسين خان سپهسالار او راتشويق به مسافرت نموده بود. وي قصد داشت كه در اين سفر پيشرفت هاي كشورهاي اروپايي در زمينه فرهنگ، اقتصاد و صنعت را به شاه نشان دهد.
ناصرالدين شاه در شعبان 1298 سپهسالار را از كار بركنار ساخت و صدارت را به ميرزا يوسف آشتياني (مستوفي الممالك) سپرد ولي فرمان رسمي صدارت وي در سال 1301 هـ .ق صادر گرديد. دو سال وي درگذشت و در قم در مقبره پدرش مدفون گرديد.
تدبير اميركبير
«زماني، يك تن از راست گويان امانتي قيمتي نزد تاجر محترمي گذاشت. بعد از چند روز كه آمد مطالبه كرد آن تاجر ابا نمود. صاحب امانت نزد امير رفت و قضيه را بازگفت. امير بدو كه هيچ بروز نده (مطلب را افشا مكن) تا من امانت ترا گرفته برسانم. و شبانه به بهانه اي به دنبال تاجر فرستاد او را به مجلس خود طلب كرده اظهار مهرباني نمود و به بهانه اي انگشتري تاجر را گرفت تا تماشا كند و با آن انگشتري بازي كرد و به بهانه اي بيرون امد. و آن خاتم را به دست يكي از خادمان داده گفت: به خانه اين تاجر برو و اين خاتم را به عيال او بده و بگو حاجي مي گويد به نشاني اين خاتم آن ام انت را كه در چند شب قبل به خانه آوردم بده كه لازم است.
آن خادم به خانه تاجر رفته و چنين كرد و امانت باز آورد و پنهاني، آوردن امانت را به امير بازگفت. امير بعد از ساعتي قطع صحبت با تاجر كرد و او از مجلس بيرون شد و به خانه خود روان گشت و حشمت امير مانع بود كه انگشتري خود را طلب نمايد.
چون به سراي خود رفت از ماجرا آگاه شد. از خجالت به اهل خانه خود دم نزد (چيزي نگفت) و تا صبح هراسان بود و با خداوند نذر و نياز برد و سوز و گداز داشت. صبحگاهان امير دنبال صاحب امانت فرستاده امانتش را رسانيد و به او سپرد كه ديگر رو آورد تاجر نكند، و خود امير هم ديگر از تاجر مؤاخذه نكرد و به اين سهولت كار صعبي (دشواري) را صورت داد.»
اميركبير و احتشام الدوله
«در ابتداي صدارت مرحوم ميرزا تقي خان اميركبير روزي خانلر ميرزاي احتشام الدوله عم ناصرالدين شاه كه والي بروجرد و لرستان بود به تهران ديدن او آمد. امير از او پرسيد: خانلر ميرزا! وضع بروجرد و لرستان چطور است؟ گفت: قربان، بدري امن و عدالت برقرار است كه گرگ و بره با هم آب مي خورند. امير با خشم به او گفت: شاهزاده من مي خواهم كه ولايت آنچنان امن و آسوده شود كه گرگي نباشد تا ازخيال او بره نياسايد و پيوسته در اضطراب سر نكند. خاطر ميرزا سر به زير افكنده و ديگر چيزي نگفت.»
ادب و تربيت ميرزا آقاخان نوري
يكي از ويژگي هاي ميرزا آقاخان نوري شوخي هاي بي مزه و بي ادبانه وي بود. يك شوخي دور از ادب وي با منشي سفارست روس مشكلات بسياري به وجود آورد. خان ملك ساساني در كتاب سياستگران دوره قاجار در اين باره مي نويسد:
«يكي از مسائل مهم مملكتي كهبدر مدت هفت سال صدارت ميرزا آقاخان خاطر اولياي دولت عليه را به خود مشغول داشته مسئله شوخي و مسخرگي جناب اشرف صدرالاعظم است با ميرزا مجيد آهي.
ميرزا مجيد آهي، منشي سفارت روس، از حيث صورت و اندام بي اندازه شبيه به ميرزا آقاخان بود ولي او به واسطه عدم تجانس و اختلاف سياسي و اخلاقي هميشه از ميرزا آقاخان نوري دوري مي جسته و از ملاقاتش اظهار تنفر مي نموده است. ميرزا مجيد خان آهي مردي بوده بسيار خسيس اما متين و با عفاف و روس مآب، در وصرتي كه ميرزا آقاخان نوري شخصي بوده سخي الطبع، ليكن هرزه و مسخره و بي عفاف. نه تنها انگليس مآب، بلكه در تحت حمايت دولت انگليس مي زيسته است.
خانه ميرزا آقاخان نوري در محله عربها واقع و در خيابان خندق دور ارك بوده است. روي خندق مزبور براي عبور از محله عربها به طرف ارك يك پل چوبي به عرض يك متر با نرده هاي چوبي وجود داشته كه جناب صدر اعظم هر روز صبح سواره با فراش و غاشيه كش از آن راه به دربار مي آمده است.
و...
3131_1577606852_34931_8524_1837.zip0.06 MB |