ادبیات نظری تحقیق حیطه های انحطاط مسلمانان، فرهنگی، علمی، سیاسی و...
ادبیات نظری تحقیق حیطه های انحطاط مسلمانان، فرهنگی، علمی، سیاسی و...

توضیحات :

ادبیات نظری تحقیق حیطه های انحطاط مسلمانان، فرهنگی، علمی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی در 39 صفحه در قالب ورد قابل ویرایش.


بخشی از متن :

حیطه های انحطاط مسلمانان

گرچه پس از دوران پرشکوه تمدن اسلام، یادآوری ناکامیهای گذشته ذهن هر مسلمانی را مشوش می کند، ولی چنانچه هدف از شناخت ناکامی‌ها، جلوگیری از افتادن مجدد در چاه انحطاط و شناخت راههای برون رفت از مهلکه باشد، مطمئنا از تلخی یاداوری انحطاط‌های صورت گرفته در تمدن اسلامی خواهد کاست؛ بخصوص در عصر فعلی، که مسلمین بیداری تازه‌ای را در شناخت راههای پیشرفت، تجربه می کنند.

الف- فرهنگی- علمی

از قرن‌ 6 هجري‌ (دوازدهم‌ ميلادي‌)، نوعي‌ زوال‌ علمي‌ در جهان‌ اسلامي‌ آن‌ روز پديدار گشت‌. مشخصه‌ اين‌ افول‌ كاهش‌ تعداد دانشمندان‌ و انديشمندان‌، كاهش‌ تعداد كتب‌ و رساله‌هاي‌ جديد حاوي‌ نوآوري‌ و نيز ابداع‌ و يكسان‌شدن‌ انديشه‌ها است‌. وبه تدریج با خشک مغزی ها و حملات صورت گرفته از بیرون تمدن اسلامی به مراکز علم و فرهنگی، علم در میان مسلمین به انحطاط گراییدو به تبع آن در باقی امور به سوی انحطاط یا رکود رفتند.

1- از بین رفتن مراکز علمی و کتابخانه‌ها

در دوره دویست سالۀ حاکمیت مغولان ( سده هفتم و هشتم هجری) بر اثر اعمال وحشیانۀ مغولان زیان های جبران ناپذیری بر پیکرفرهنگ و تمدن اسلامی وارد آمد. یکی از جبران ناپذیرترین خرابی‌های مغولان در سقوط بغداد، نابودی کتابخانه و از دست رفتن چند هزار جلد کتاب بود. در طی کشتار عمومی هزاران دانشور، عالم، و شاعر تلف شدند، کتابخانه ها و گنجینه هایی که طی این قرنها فراهم شده بود ددر یک هفته ویران شد، صدها هزار جلد کتاب به سوختن رفت. و به گفته دورانت: هیچ یک از تمدن های تتاریخ چون تاریخ اسلام دچار چنین ویرانی ناگهانی نگشت.[1]

در سال 1059م، تركمانان، 10400 جلد كتاب خطى يكى از كتاب خانه هاى معتزله و شيعه را در شهر «شاپور» فارس به آتش كشيدند. سرانجام، در سال 1254م پس از تسخير بغداد، به گفته ابن بطوطه، قوم خونخوار مغول 24 هزار تن از روشن فكران را از دم تيغ گذرانيدند و از كتاب خانه ها، توده هاى عظيم كتاب هاى خطى را بيرون كشيدند و به دجله افكندند و آن قدر اين كار را تكرار كردند كه از كثرت كتاب، در رودخانه سدّى ايجاد شد. سرانجام، مغولان از بيم طغيان آب، بقيه كتاب ها را آتش زدند.[2]

پس از سال 1150م، همين كه ثروت و فراغ بال افزايش يافت و به تدريج، جريان ترجمه كتاب ها از جهان اسلامى آغاز شد، ذهن اروپاى باخترى از آن خواب ديرينه بيدار شد[3] و در مقابل، مسلمانان به تدريج، در آستانه خواب تاريخى قرار گرفتند. كتاب خانه ها توسط دشمنان خارجى متجاوز سوخته شدند، دانشمندان هلاك گرديدند، مدارس ويران گشتند، ثروت ها به غارت رفت و آنچه باقى ماند ويرانى بود و فقر و جنگ هاى داخلى و بى كفايتى حاكمان. از سوى ديگر، به تعبير حنا الفاخورى، علماى غرب دانش را از اسلاف خود، كه شاگردان مكتب مسلمانان بودند، فرا گرفتند; ولى شاگردان را بلند نام ساختند و استادان را از ياد بردند.[4]

2- تحجر

بروز تحجر در میان مسلمین یکی از عوامل انحطاط مسلمین بوده است. تحجر» سنگ‌شدن، سخت‌ شدن‌ و به‌ صورت‌ سنگ‌ درآمدن‌ است،[5] ولی‌ در اصطلاح‌ به‌ معنی‌ ایستائی، جمود، سختی‌نشان‌ دادن‌ و مقاومت‌ در برابر هر نوع‌ تحول‌ و هر امر تازه‌ای‌ است[6]تحجر در حوزه اندیشه و تفکر رخ می دهد واگر در زمینه گرایش و رفتار ظاهر شود جمود نام دارد[7]

استاد مطهری سه جریان کلی را در تاریخ اسلام شناسایی می کند که به شدت دچار جمود اندیشی بوده اند و در ترویج تحجر نقش داشتند.

1- جریانی که نظریه« حسبنا کتاب‌الله» را در رسیدن به مقاصد حکومتی و سیاسی‌اش مطرح کرده است. اقدامات این گروه در ایجاد انحراف فکری و مهجور ماندن عترت و انزوی سنت و سیره نبوی موثر بود.

2-جریانی که « حسبنا احادیثنا و اخبارنا» راطرح کردندو به مهجور ساختن قرآن اهتمام ورزیدند.

3- جریانی که در قالب تقدس، مساله معرفت ناپذیری و دست نایافتنی بودن آموزه های قرآنی را مطرح کردند و شعار« این التراب و رب الارباب» آنان به تعطیلی فکری انجامید[8]

اگر در تاریخ اندیشه اسلامی و جریان های فکری و فرهنگی دوره‌های مختلف جوامع اسلامی به تحقیق بپردازیم، میی بینیم که بر این اساس سه دسته جریان هایی مانند، اخباری گری و ظاهرگرایی، در برابر جریان باطنی گرایی و تاویل گرایی، یعنی دو تظام فکر معیوب و آسیب دیده حنبلیان و اسماعیلیان از یک طرف و جریان اخباریگری در حوزه اندیشه شیعی از طرف دیگر، ضربات سخت و سهمگینی را بر پیکر فرهنگ و تمدن اسلامی وارد کرد که به تعبیر استاد مطهری، ضربه ای که اسلام از دست اخباری گری شیعی خورد، از هیچ گروه و جریانی نخورد[9]

جمود گرایی در عصر حاضر هم وجود دارد. و به اعتقاد برخی پژوهشگران، این تجمد، در اصرار بر شکل ساختار علوم اسلامی در عصر حاضر صورت گرفته است که با جود پدید آمدن سوالهای فراوان در حوزه فقه و کلام، پایبندی بیش از حد شخصیت های آشنا به این فنون ، باعث شده سوالهای بی جواب زیادی در عصر حاضر باقی بماند.[10]

3- جریان های عقل گریز

بی شک یکی از مهلک‌ترین حوادث برای تمدن اسلامی، شیوع عقل ستیزی و ظاهرگرایی بود که نه تنها بر پیکره افکار آزاداندیش مسلمین، تابوت یأس را زد؛ بلکه با ایجاد فرقه‌های گوناگون اسباب تفرقه را در میان امت فراهم کرد. برخی اندیشمندان دلایل و ریشه‌های افول فرهنگ و تفکر اسلامی را به دوره خلافت متوکل عباسی( 247- 232) نسبت داده اند.خليفه‌ نهم‌ عباسي‌، متوكل‌، نخستين‌ حامي‌ متعصبين‌ حديث‌، سنت‌ و فقه‌ بود. «او جهل‌ و مناظره‌ در آراء را ممنوع‌ ساخت‌ و هر كه‌ را بدين‌ كار دست‌ زد مجازات‌ نمود و امر به‌ تقليد داد و روايت‌ و حديث‌ را آشكار كرد»[11] از آنجا که متوکل عباسی بعد از تسلط خود بر حکومت، معتزله و کلیت عقلانیت را تعطیل کرد، و به ظاهرگرائی و حدیث گرائی، (و به زعم خود سنت) را احیاء نمود . تحول انحطاط دهنده‌ای در تمدن اسلامی ایجاد شد؛ در این زمینه ، مسعودی در مروج الذهب می نویسد: «وقتی که خلافت به متوکل عباسی رسید، دستور داد که هرگونه اندیشه و نظر و بحث و بررسی در مجادلات، تعطیل شود و آنچه از عقلانیت در دوره معتصم، واثق، مامون عباسی رواج داشت، ترک شود و مردم باید روش تقلید و تسلیم را پیشه گیرند و هرگونه اندیشیدن و عقلانیت را ترک گویند و دستور داد که شیوخ محدثان، حدیث گویند و سنت را اظهار کرده و «جماعة » را احیاء نمایند»[12]

تحت سیطرۀ این طرز تفکر گروهی در اسلام متولد شد که به حنابله معروفند. این عده عقل گرایان را متهم به کفر می کردند. البته این طرز تفکر دامن عده ای از شیعه اثنی عشری و اسماعیلی را هم گرفت.

علاوه بر این رشد گروه تصوف در قرن 6و 7 هجری نیز افت بسیار بزرگی برای ترویج علم و به خصوص علوم عقلی، به حساب می آید. که این عده عقل را برای وصول به حقیقت کافی ندانسته و اشراق و شهود را وسیله درک حقایق می دانند[13]

جريان‌ مبارزه‌ با خردگرايي‌ با روي‌ كار آمدن‌ غزنويان‌ و سپس‌ سلجوقيان‌ كه‌ از خوي‌ بيابانگردي‌ سادگي‌ ذهن‌ و تعصب‌ نسبت‌ به‌ اهل‌ سنت‌ و حديث‌ برخوردار بودند از قرن‌ پنجم‌ هجري‌ قمري‌ به‌ بعد شكل‌ رسمي‌ و حكومتي‌ گرفت‌ به‌ طوري‌ كه‌ هرگونه‌ بحث‌ راجع‌ به‌ علوم‌ طبيعي‌ ممنوع‌ شد؛ و باچيرگي ترکان و توجه صرف آنان به ديانت قشري ،منزلت دانشوران عقلي کاهش يافت و شريعتمداران اهل سنت و جماعت به سلاطين ترک تقرب جستند تاحدي که برخي ازخلفا قبلي که به علوم عقلي توجه کرده بودند مورد لعن ونفرين وطعن واقع شدند وحتي به مأمون که قبل از اين دوره توجه‌اي خاص به انديشه عقلي داشت نسبت زندقه داده شد و متوکل پس از او پرداختن به جدل را نفي کرد وهزل گويي جانشين بحث علمي شد.تعطيلي مناظره علمي در دارالخلافه متوکل درايران پيامدهاي مهمي براي تعطيلي علوم عقلي دربرداشت.[14]

1) تکفیر

متاسفانه بروز تحجر باعث شد در برهه ای از تاریخ اسلامی با پدیده های علمی به مبارزه پرداخته شود واساساً متعصبين‌ دینی هر كس‌ را كه‌ به‌ علوم‌ اوايل‌ (طبيعي‌) توجهي‌ داشت‌ زنديق‌ و ملحد مي‌دانستند چنان‌ كه‌ مأمون‌ را زنديق‌ و حتي‌ اميرالكافرين‌ مي‌خواندند. به طوری که «ايشان‌ لفظ‌ علم‌ را جز بر علم‌ موروث‌ از نبي‌ اطلاق‌ نمي‌كردند و يا جز آن‌ را علم‌ نافع‌ نمي‌شمردند و علمي‌ را كه‌ نفع‌ آن‌ براي‌ اعمال‌ ديني‌ ظاهر و آشكار نبود عديم‌ الفايده‌ مي‌پنداشتند و مي‌گفتند كه‌ به‌ تجربه‌ دريافته‌ شده‌ كه‌ چنين‌ علمي‌ به‌ خروج‌ از صراط‌ مستقيم‌ منتهي‌ خواهد شد. علوم‌ اوايل‌ را «علوم‌ مهجوره‌» يا «حكمة‌ مشوبة‌ به كفر» مي‌شمردند.»[15]



[1]- ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج4، ص 431

[2]- على مظاهرى، زندگى مسلمانان در قرون وسطى، ترجمه مرتضى رواندى، تهران، صداى معاصر، 1378، ص 238.

[3]- ويل دورانت، تاريخ تمدّن، ترجمه همان، ص 1332

[4]- محمّدرضا حكيمى، دانش مسلمين، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، ص 120

[5]- فرهنگ‌ فارسی‌ عمید، ، ص‌415

[6]- علی ذوعلم، ، انقلاب اسلامی، تحجر و سنت ، مجله کتاب نقد » بهار و تابستان 1382 - صفحه 13

[7]- علی اکبر ولایتی، فرهنگ تمدن، ص 156

[8]- مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 6، ص 900- 878

[9]- مجموعه آثار، ج6، ص 900- 878

[10]- عبدالحسین خسروپناه، جریان شناسی فکری ایران اسلامی، موسسه فرهنگی حکمت نوین اسلامی، 1388، ص 89

[11]- ذبیح الله صفا، تاريخ‌ علوم‌ عقلي‌ در تمدن‌ اسلامي‌ ص‌ 157

[12]- مسعودی، مروج الذهب، ج 4، دارالاندلس، بی تا ص 3

[13]- ولایتی، فرهنگ و تمدن اسلامی، ص 157و 158

[14]- سيدجواد طباطبائي طباطبايي، زوال انديشه سياسي درايران،انشارات کوير، چاپ پنجم،تهران،1383 :144-146

[15]- ذبیح الله صفا، تاريخ‌ علوم‌ عقلي‌ در تمدن‌ اسلامي‌ تا اواسط قرن پنجم، تهران، 1384، انتشارات مجید ، ،ص‌ 163

فایل هایی که پس از خرید می توانید دانلود نمائید

ادبیات نظری تحقیق حیطه های انحطاط مسلمانان، فرهنگی، علمی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی_1614695094_46415_8524_1192.zip0.08 MB
پرداخت و دانلود محصول
بررسی اعتبار کد دریافت کد تخفیف
مبلغ قابل پرداخت : 19,000 تومان پرداخت از طریق درگاه
انتقال به صفحه پرداخت