تحقیق فرم در معماري
تحقیق فرم در معماري

توضیحات :

تحقیق فرم در معماري در 27 صفحه در قالب Word قابل ویرایش.


بخشی از متن :


قسمت اول: درك مطلب

فرم در معماري

در فضاي كاربرد فناوري معماري از يك طرف پاسخگوي الگوهاي فرهنگي خويش و از طرف ديگر مسئول الگوهاي علم فناوري مي باشد اما در اظهار و تبيين فرم، وي مجاز است كه مفاهيم و شخصيت خويش را بيان نمايد. تمام معماران داراي اين استعداد ذاتي نيستند تا اين امتياز ويژه را به نحو احسن بكار گيرند. مثل ديگر رشته هاي علمي و هنري، تعدادي از معماران، سبك نويني را ابداع مي نمايند و ديگر معماران از ايشان تبعيت مي كنند و سبك‌هاي ايشان را به طرق اصلي و فردي تعبير و تفسير مي نمايند. اما معماران هر سبك را به هر طريق ارائه شده مي پذيرند و آن را بدون اينكه اثري از خود برجاي گذارند جاودانه مي نمايند. در سبك سازي وظيفه اصلي معمار آفرينش فرم معني دار مي باشد.

موقعي كه در هنر صحبت از فرم مي شود منظور نه تنها شكل فيزيكي اندازه و توده يك اثر است بلكه كليه عناصري را دربر مي گيرد كه به زيبا سازه و تركيب آن كمك مي كند. بسياري از اينها ممكن است به خودي خود فاقد فرم ثابتي باشند مثل سكون موسيقيايي، خطي در تابلو و فضاي معماري، و فقط موقعي داراي اهميت مي شوند كه به عنوان اثر به اتمام رسيده تنظيم مي گردد و بدين طريق عناصر اصلي معماري شامل فضا و توده مي‌گردد. اين فرآيند سازماندهي آنها را در قالب منظم شده تركيب گويند و ابزار اصلي كه به واسطه آنها كيفيت قابل تبيين ارائه مي گردد مربوط به مقياس، نور، بافت و رنگ مي شود.

فضا و توده

فضا را كه نقاش به عنوان ذات غيرمادي توصيه مي نمايد. پيكرتراش پرمي كند و معمار آن را بسط و توسعه مي دهد، آفريننده محيطي است كه كاملاً انساني و محدود بوده و درون محيط لايتناهي طبيعت است. هضم اين مفهوم كه فضا مي تواند خصيصه اي به جزء تهي باشد مشكل مي نمايد.

موقعي كه ما وارد ساختمان مي شويم، با كف خانه، ستون ها، سقف و تمام چيزهايي مواجه مي شويم كه مي توانند مورد مطالعه واقع شوند و يا حتي لذت بخش شوند در حالي كه فضا در مفهوم قالبي خود امري تهي بوده و ما بدان در تفكر خود عادت كرده ايم و به معني فقدان توده اي است كه هوا آن را پر كرده است.

اما تجارت فضايي كه بيانگر مطلبي باشند براي همه امري معمولي هستند اگر چه اين تجارب همواره به صوت آگاهانه ادراك نمي شوند. ما در غار با سقف كوتاه و يا گردنه باريك احساس ايمني نمي كنيم در حالي كه در بالاي تپه ها احساس شادي و قدرت مي كنيم و اين احساسات واكنش رواني و حركتي است كه ناشي از سنجش پتانسيل ما براي حركت در مقابل فضايي است كه ما را احاطه كرده است و اين گونه واكنش ها حتي ريشه در زبان ما دارند. (و ما صحبت از شرايط محدود كننده و تجارب ارتقاء دهنده مي كنيم) معمار قادر است انواع نامحدودي از اين نوع واكنش ها را احضار نمايد زيرا وي محدوده هاي فوقاني، تحتاني و كليه محيط اطراف ما را تحت كنترل خود دارد. وقتي كه ما پا به فضاي خاص معمار مي گذاريم اين فضا را بر مبناي ميزان و كيفيت پتانسيل خود جهت حركت اندازه گيري مي كنيم. اولاً مفهوم نيروي پتانسيل (استعداد ذاتي) امري مهم مي باشد زيرا انتظار مي‌رود كه بدانيم كه به كدام سو بايد حركت كنيم و اين كار با نگاه به اطرف انجام مي‌پذيرد. ثانياً به خاطر اين كه ما مي توانيم حركاتي را متصور شويم كه توانايي انجام آن را نداريم. پس در قسمت وسيع سالن كليساي جامع كه به سبك گوتيك مي باشد ديوارهاي مرتفع از نزديك دو طرف ما را احاطه مي نمايند و حركات احتمالي ما نيز مدود مي گردد و به ما توصيه مي كنند كه در طول فضاي آزاد سالن به سوي محراب پيشروي نماييم يا اينكه فشردگي ديوارها ما را وادار مي كند كه در طول فضاي آزاد سالن به سوي گنبد و نور بالاي سر خويش بنگريم و در آنجاست كه مفهوم فيزيكي رهايي را حس مي نماييم با وجود آنكه به زمين محدود شده ايم. اين نوع تجربه فضاي سبك گوتيك را متعالي نام مي گذاريم زيرا كه ما را مجبور مي كند از جاي خويش برخيزيم.

از طرف ديگر دوره رنسانس فضا در تلاش است يا توصيه هاي خود حركت را تعادل بخشد و ما را به نقطه كانوني بكشاند يعني جايي كه ما حس تعادل را در تمام جهات لمس مي‌كنيم و اين خود راه حلي براي مشكل تراكم و رهايي قلمداد مي شود (تصوير1-6) در اين نقطه ما از لحاظ فيزيكي احساس راحتي مي نماييم يعني در منتهي اليه نقطه مقابل احساس اعتلاء از كليساي جامع واقع شده ايم.

تصوير

البته ما فقط از چشم خويش سود نمي بريم تا كيفيت فضا را حس نماييم زيرا فقط ساده تر يك شكل فضا براي نمونه يك اتاق چهارگوش، را در كل مي توان از يك نقطه ثابت تجربه كرد. در مجموعه اي از فضاها همچون فضاي موجود در كليساي جامع ما راه مي افتيم و حس نويني به ما دست مي دهد و با نيروي پتانسيل تازه جهت حركت تمام مراحل را مشاهده مي نماييم. بخش عظيمي از معماري نوين به خاطر سازماندهي آزادش از توالي فضاها قابليت حركت را ايجاد مي كند و فنون اين نوع معماري را امكان حذف ديوارها و تكيه گاه هاي سنگين گذشته را ميسر مي نمايد و از شدت مفهوم تراكم مي كاهد، ديوارها غشايي مي شوند كه به جهت تجربه فضايي به صورت دلخواه مرتب مي شوند و برخي از آنها شفافيت گرفته و بدين ترتيب پتانسيل ما را براي حركت به درون فضاي آزاد نامحدود را گسترده مي كنند.

تجربه فضايي به فضايي اندروني خانه ها محدود نمي شود. حسي كه از فضاي باز طبيعي به دست مي آوريم امكن دارد كه به وسيله هنر بازآفريني شود. ميادين و خيابان هاي هر حتي باغ ها تنوعي از بيان حالت را به دست مي آورند كه با بيان حالات مربوط به فضاي دروني قابل مقايسه مي باشند. ايوان به سبك باروك كليساي سن پيتر روم كه ما را در طول اتاق‌هاي محصور كننده و عظيم خود به سمت در ورودي كليسا مي كشاند لااقل مثل فضاي دروني كليسا در حركت است و در هر جا كه ساختمان هاي كليسا چشم انداز ما را محدود مي سازند يا اينكه آن را راهنمايي مي نمايند ما در محيط معماري يعني همان فضاي بيروني قرار مي گيريم. فضاي بيروني تنها يك ساختمان مخصوصاً سازه ايي كه از معماري نوع ديگر جدا شده است ايجاد كننده فضا نيست در عوض فضاي طبيعت را اشغال كرده است. بنابراين فضاي بيروني ممكن است به صورت مجسمه سازي در قالب تأثير توده بر فضاي تهي (بازي توده در فضاي تهي) تجربه شود. هنر زيباشناسي توده مثل هنر زيباشناسي فضا ريشه در روانشناسي ما دارد. وقتي كه از يك درخت بلند يا كوه به عنوان عظمت و شكوه ياد مي كنيم، مثل صخره سنگي ترسناك، به آنها صفاتي را ربط مي دهيم كه به خودمان متعلق است و به آنها تعلق ندارد. به ناچار به ماده بيروح خاصيت انساني مي بخشيم و بدين طريق براي معمار فرصتي را فراهم مي كنيم تا الگوهاي قابل پيشبيني از تجربه را فراخواند كه جملگي جهانشمول مي باشند.

درك توده مانند درك فضا به حركت وابسته است اما اين حركت بايستي به صورت فيزيكي باشد و نمي توان آن را از طريق پيش بيني تجربه نمود زيرا اهميتي ندارد كه براي مشاهده حتي ساده ترين ساختمان كجا بايستيم بلكه قسمتي از ساختمان از ديدمان پنهان مي‌ماند و توده يك مجتمع ساختماني از نقطه نظر ديدگاه هاي مختلف به صورت متفاوت تركيب مي شود. سيگفرايدگيديون منتقد كه به ضرورت حركت در تجربه معماري نوين تأكيد مي كند توصيه مي نمايد كه معماري امكان دارد داراي چهار بعد باشد چون كه زمان (براي حركت) مثل ابعاد فضايي داراي مفهوم و معناست.

نوعي از معماري در حالات فضايي خيلي بيشتر به بيان حالات توده وابسته است. اهرام مصر و گنبد هند فاقد فضاي دروني معني دار مي باشند اما در نقش و فن آوري داراي ارزش معماري بوده و بيانگر حالاتي از پيكرتراشي مي باشند. فضاي دروني معبد يوناني در مقايسه با نقش آفريني عجاب آور فرم در فضاي بيروني ستون بندي گرديده است و علاقه اندكي را به خود جلب مي نمايد در صورتي كه معماري اوليه- مسيحي در روم شرقي اين نوع تأكيد را معكوس نموده و فضاي بيروني ساده را به صورت يك پوسته در مي آورد تا بيانگر فضاي ***** و سري گردد. سبك گوتيك بين اين دو حالت تعادل برقرار مي كند تا حدي كه بتواند محتوي دگانه را تبيين نمايد يعني استيلاي زميني بر دنياي بيروني و قدرت روحاني بر جهان درون. بسياري از فناوري ها، كاستن از تقابل بين حالات فضا و توده را مجاز مي كنند و اين كار را با كاهش حجم (توده) ديوارها و اندازه و تعداد ستون ها و ميسر نمودن تعبير و تفسير فضاهاي دروني و بيروني امكان پذير مي كنند.


بخش اول: سئوالات درك مطلب

الف) كدام يك از سئوالات زير درست و كداميك نادرست است؟ پاسخ خود را توضيح دهيد.

1- معماران در بيان شخصيت و مفاهيم خود به هنگام تبيين حالات فرم داراي محدوديت هستند. (نادرست)

2- در بيان حالات فرم، معماري به جاي بيان حالات فضايي به بيان حالات توده وابسته است. (نادرست)

3- معماري سبك گوتيك بين فضا و توده تعادل ايجاد مي نمايد تا بتواند محتوي دوگانه را تبيين نمايد. (درست)

4- در ايجاد سبك، مسئوليت اصلي معمار خلق فرم معني دار مي باشد. (درست)

5- معمولاً معماران تلاش مي كنند تا درون محيط لايتناهي محيط محدودي را خلق نمايند. (درست)

6- فرم بر كليه عناصري اشاره دارد كه بر ساختار هنر زيبا شناسي، تركيب، شكل، اندازه و توده فيزيكي تأثير دارند. (درست)

7- معماران با تلفيق واكنش هاي حركتي- رواني محدوده هاي فوقاني، تحتاني و كليه اطراف و اكناف اشخاص را تحت كنترل درمي آورند. (درست)

ب) گزينه اي را انتخاب كنيد كه به بهترين شكل هر سئوال را كامل مي كند.

1- فضاي دوه رنسانس در تلاش است كه ما را به نقطه مركزي بكشاند تا بتوانيم ---------------- را بفهميم.

الف) تعادل در تركيب ب) فقدان توده

ج) تعادل در حركت د) آزادي حركت

2- معماري سبك گوتيك بيانگر محتوي دوگانه است، محتوايي كه ----------- تعادل ايجاد مي كند.

الف) جهان درون و بيرون ب) فضا و سبك

ج) قدرت معنوي و مادي د) رنگ و بافت

3- معماري سبك گوتيك حركات ممكن را محدود كرده و تراكم آن مردم را مجبور مي‌كند كه به بالا بنگرند و در نتيجه ----------- را خلق مي كنند.

الف) حس محدود كننده ب) مفهوم فيزيكي رهايي

ج) كيفيت تهي بودن د) محيط لايتناهي

4- در بيان حالات فرم، شكل، اندازه و توده فيزيكي عناصري هستند كه در ------- سهيم باشند.

الف) بافت و رنگ ب) ساختار و تركيب هنر زيبا شناسي

ج) كيفيت بياني د) سبك و فضا

5- فناوري نوين معماري از تقابل بين بيان حالات فضا و توده توسط ------ مي كاهد.

الف) تأكيد بر حركت ب) ستون بندي فضاي بيروني

ج) سري بودن فضا د) كاستن از توده ديوارها و اندازه تكيه گاه ها

ج) به پرسش هاي زير به صورت شفاهي پاسخ دهيد.

1- هدف دوگانه معماري سبك گوتيك چيست؟

2- تفاوت اصلي بين فضا در سبك گوتيك با فضا در دوره رنسانس در چيست؟

3- چرا تجربه فضا در سبك گوتيك بالابري نام دارد؟

4- چرا بين فضا و توده در معماري نوين كاهش تباين انجام مي گيرد؟

5- وجه اشتراك اهرام مصر و گنبد هند در چيست؟

6- چرا از ديدگاه گيديون حركت تا اين حد داراي اهميت است؟

بخش دوم: تمرينات زباني

الف) گزينه اي را انتخاب كنيد كه به بهترين شكل هر سئوال را كامل مي كند.

1- درباره ارتاط بين -------- نقشي و زيبايي در رشته معماري گمانه زني فراواني انجام مي گيرد.

الف) عدم كارايي ب) كارايي ج) فرم د) انرژي

2- در نگرش كنوني به معماري، زيبايي ماشيني نقش مهمي را بازي مي كند كه عموماً با افكار مربوط ------------ و فرم نقش گرا همراه و توأم مي باشد.

الف) محض ب) سان ديده شده

ج) نقطه گذاري شده د) بدجنس

و...


فهرست مطالب :

فرم در معماري

تصوير


بخش اول: سئوالات درك مطلب

قسمت دوم: درك مطلب دو

تركيب

مقياس

بافت


سئوالات درك مطلب


قسمت سوم: ترجمه

فایل هایی که پس از خرید می توانید دانلود نمائید

1061_1595400687_41847_8524_1920.zip0.02 MB
پرداخت و دانلود محصول
بررسی اعتبار کد دریافت کد تخفیف
مبلغ قابل پرداخت : 19,000 تومان پرداخت از طریق درگاه
انتقال به صفحه پرداخت