مبانی نظری تقلید،مدگرایی،یادگیری
مبانی نظری تقلید،مدگرایی،یادگیری

توضیحات :

مبانی نظری تقلید،مدگرایی،یادگیری در 50 صفحه در قالب Word قابل ویرایش.


فهرست مطالب :

فصل دوم

(ادبيات و پيشينه تحقيق)

تقليد و مدگرايي در يادگيري بوسيكه مشاهده 15

نظريه هاي تقليد 17

ارزيابي نظريه هاي تقليد 33

عواملي كه بر احتمال وقوع تقليد اثر مي گذارند 37

انگيزش پيشرفت 45

فوبيها و ترسها و شناخت ها 53

سرمشق گيري در رفتار درماني 58

فراگيري رفتارهاي جديد 63

خلاصه فصل 67




بخشی از متن :

فصل 2

ادبیات و پیشینه تحقیق

مبانی نظری و تئوریک و تحقیقات و مطالعات










تقلید ومدل گرایی در یادگیری بوسیله مشاهده

بخش زیادی از یادگیری انسان از طریق شرطی سازی کلاسیک و در نتیجه تقویت یا تنبیه صورت نمی گیرد ، بلکه از طریق مشاهده انجام می شود . دو روان شناس که نوشته ها و آزمایش های آنها مکرراً بر این واقعیت تاکید دارند ، آلبرت بندورا[1] و ریچارد اچ . والترز2 هستند . بندورا و والترز در کتاب کلاسیک خود به نام یادگیری اجتماعی و رشد شخصیت ( 1963 ) ، نشان دادند که نظریه یادگیری سنتی بسیار ناقص است ، چون نقش یادگیری مشاهده ای را نادیده گرفته است . به طوری که دیدیم ، نظریه یادگیری سنتی بر اهمیت تجربه فردی تاکید می ورزد : فرد رفتارهایی را انجام می دهد و پیامدهای بعدی آن را تجربه می کند . نکته بندورا و والترز این است که یادگیری به مقدار زیاد از طریق تجربه جانشینی3 رخ می دهد و نه تجربه شخصی : ما رفتار دیگران را مشاهده می کنیم ، پیامدهای رفتار آنها را می بینیم ، و بعداً ممکن است از رفتار آنها تقلید کنیم . به طور خلاصه ، بندورا و والترز مدعی اند که رویکرد سنتی به یادگیری که بر تجربه شخصی و تمرین تاکید دارند ، ناکافی است و فقط می تواند برخی از انواع یادگیری و نه همه آنها را تبیین کند . به طوری که عنوان کتاب فوق نشان می دهد، بندورا و و الترز علاقه مند بودند بدانند که چگونه مردم شخصیت متفاوتی را پرورش می دهند ( برای مثال ، چرا برخی از افراد درون گر هستند و دیگران برون گرا ، برخی صلح جو هستند و دیگران پرخاشگر ، برخی سخت کوشند و دیگران تنبل ) . آنها پیشنهاد کردند در حالی که برخی از تفاوت های شخصیت پایه ارثی دارند ، بیشتر آنها ناشی ازتجربه های یادگیری فرد هستند . آنها رویکرد فرویدی یا روان پویشی به شخصیت را که بر تعامل نیروهای روانی ناهشیار در تعیین شخصیت فرد تاکید دارد، رد کردند.

بندورا و والترز همانند فروید معتقدند که تجربه های اولیه کودکی می توانند تاثیر مهمی بر شخصیت بزرگسال داشته باشند ، ولی به نظر آنها ، این تجربه ها از طریق اصول نظریۀ یادگیری اجتماعی ، تاثیرات خود را اعمال می کنند . منظور بندورا و والترز از نظریه یادگیری اجتماعی ، ترکیب (1) اصول سنتی شرطی سازی کلاسیک و کنشگر ، به علاوه (2) اصول یادگیری مشاهده ای یا تقلید بود . بنابراین ، آنها گمان می کردند که اصول نظریه یادگیری سنتی را رد نمی کنند ، بلکه یک اصل یادگیری مهم را به آن اضافه می کنند.

( مازور ، 1989) .

بعدا در این فصل به بررسی برخی از شواهد جمع آوری شده توسط بندورا و والترز و دیگران خواهیم پرداخت که نشان می دهند یادگیری مشاهده ای واقعا عامل کمک کننده مهمی به تفاوتهای شخصیت در بین افراد است .

ابتدا، به بررسی چندین نظریه مختلف درباره اینکه چرا اصلا تقلید رخ می دهد، می پردازیم و تحلیل بندورا را از عواملی که تعیین می کنند چه موقع رفتار تقلیدی مشاهده می شود و چه موقع مشاهده نمی شود ، مورد بررسی قرار خواهیم داد.


نظریه های تقلید

تقلید به عنوان یک غریزه

چند تن از نخستین روانشناسان ( مثل بالدوین ، 1906؛ مورگان ، 1896؛ مک دوگال ، 1908) اعلام داشتند که انسان و حیوانات ، گرایشی فطری به رفتارهایی دارند که می بینند دیگران آنها را انجام می دهند .

ویلیام جیمز1 ، هنگام بحث درباره گرایش کودک به تقلید گفتار و حرکتهای بزرگسالان ، و گرایش بزرگسالان به صحبت کردن ، راه رفتن و رفتار کردن همانند دیگران ، بیان داشت : " این نوع تقلید گری که انسان و حیوانات گروه زی مشترکاً از آن برخوردارند ، به معنی کامل کلمه ، نوعی غریزه است ...."

( ص 408) . این باور که تقلید گرایشی فطری است ، تا اندازه ای از شواهدی ناشی می شود مبنی بر این که کودکان می توانند از حرکتهای یک بزرگسال تقلید کنند . برای مثال ، مک دوگال ( 1908) گزارش داد که کودک چهار ماهه او هنگامی که یک بزرگسال زبانش را بیرون می آورد ، همین کار را می کند . البته ، احتمال اینکه کودک این پاسخ را به این دلیل که تقویت شده است .

( با لبخند و خنده بزرگسال ) یادگرفته باشد نمی توان به کلی نا دیده گرفت . پژوهشهای جدیدتر ، شواهد بسیار نیرومندتری را برای گرایش فطری به تقلید در اختیار می گذارند .

ملتزوف1 و مور2 ( 1977) ، در چند آزمایش به دقت کنترل شده ، می خواستند تعیین کنند که آیا کودکان 12تا 21روزه هر یک از چهار حالت زیر را که توسط یک آزمایشگربزرگسال انجام می شد ، تقلید خواهند کرد یا خیر : غنچه کردن لبها ، باز کردن دهان ، بیرون آوردن زبان و حرکت متوالی انگشتان . آزمایشگر هر یک از این حرکت ها را یکی در هر بار انجام می داد ، سپس منتظر می ماند که ببیند آیا کودک آن را کپی خواهد کرد یا خیر . از رفتار کودک فیلمبرداری ویدیویی می شد و بعدا توسط افرادی که نمی دانستند کودک کدام یک از این چهار حالت را در کوشش معینی مشاهده کرده بود ، نمره گذاری می شد . ملتزوف و مور گرایش قابل اطمینانی را در کودکان برای تقلید رفتار خاصی که تازه مشاهده کرده بودند ، یافتند . به خاطر نورس بودن این کودکان ، بسیار بعید به نظر می رسد که این گونه رفتارهای تقلیدی توسط والدین آنها تقویت شده باشد . در واقع ، تمام والدین اظهار داشتند که آنها هرگز رفتار تقلیدی را در کودکانشان ندیده بودند و اکثرا احساس می کردند که چنین رفتاری در این سن کم غیر ممکن است .

نتایج ملتزوف و مور ، هنوز هم مورد اختلاف و بحث انگیز است ، اما چندین بار تکرار شده است . این توانایی نوزادان در تقلید انواع حالتها از این نظر جالب است که پیشنهاد می کند انسانها با استعداد پیوند دادن درون داد دیداری ( دیدن بزرگسالی که حالت خاصی را به خود می گیرد ) با مجموعه ای از حرکتهای عضلانی متولد می شوند که به کودک امکان تقلید از آن درون داد دیداری را می دهد . توجه داشته باشید هنگامی که کودک دهان خود را باز می کند و یا زبانش را بیرون می آورد ، نمی تواند صورت خود را ببیند .



[1].Albert Bandura

..ichard H. Walters2

.vicarious experience3

William James.1

.Meltzoff 1

Moor.2

فایل هایی که پس از خرید می توانید دانلود نمائید

مبانی نظری تقلید،مدگرایی،یادگیری_1583338845_38386_8524_1156.zip0.06 MB
پرداخت و دانلود محصول
بررسی اعتبار کد دریافت کد تخفیف
مبلغ قابل پرداخت : 19,000 تومان پرداخت از طریق درگاه
انتقال به صفحه پرداخت