مبانی نظری جوی عاطفی،عزت نفس
مبانی نظری جوی عاطفی،عزت نفس

مبانی نظری جوی عاطفی،عزت نفس در 37 صفحه در قالب Word قابل ویرایش.


بخشی از متن و فهرست مطالب :

فصل دوم - بررسي پيشينه وادبيات پژوهش

بررسي آخرين پژوهش هاي انجام شده درزمينه پژوهش حاضر 11

بررسي كليه نظريه ها وتئوريهاي درزمينه پژوهش حاضر 22

عوامل تعيين كننده جوعاطفي خانواده 25

رابطه پدر ومادر بافرزندان 26

الگوهاي تربيت فرزندان 29

رابطه اعتماد به نفس وروابط دوستانه والدين با كودك 33

مسئوليتهاي والدين دررابطه با ايجاد اعتماد به نفس 35

علائم ونشانه هاي اختلال در اعتماد به نفس 36

نشانه هاي اعتماد به نفس در افراد 39

ضرورت اهميت وفايده پژوهش 41



«فصل دوم »


«بررسي پيشينه وادبيات پژوهش »

  • بررسي آخرين پژوهشهاي انجام شده درزمينه پژوهش حاضر
  • بررسي كلي نظريه ها وتئوريها درزمينه پژوهش حاضر
  • ضرورت ، اهميت وفايده پژوهش حاضر











بررسي آخرين پژوهشها ي انجام شده درزمينه پژوهش حاضر :

خانواده كوچكترين واحديانهاد ، اجتماعي به حساب مي آيد وسلول اوليه واساس تشكيل دهنده جامعه است سلولهاي سالم ، جامعه سالم ، پويا و بانشاط رابه وجود مي آورند تحقيقات انجام شده روشن كرده است كه بيش از 50 درصد شخصيت افراد درخانواده شكل مي گيرد وپدر ومادر واعضاي خانواده الگوهاي رفتار ي كودك به شمار مي روند وبه عبارت ديگر افراد طرز رفتار باديگران ، چگونگي برخوردبا مشكلات ، شيوه كنترل عواطف ، بهره گيري ازمعنويت وموازين اعتقادي ، امور ديني ، باورها ، وارزشها ، نحوه نگرش به امور از جمله كاروتلاش وبسياري امورديگر راازخانواده فرا مي گيرند آموزش روحيه تلاشگري ،اهميت دادن به كار واشتغال مولد وسازنده يكي ازمهمترين رسالتهاي نهاد خانواده است كودكان پيش دبستاني پدر ومادر راالگوهاي اصلي خويش در پذيرش رفتارهاوشيوه ها ي زندگي به مي شمارند واز رفتارهاي پدر ومادرتقليد والگو برداري مي نمايند . باچنين استدلالي پدر ومادر بيشترين تاثير را در ايجاد رفتارهاي مطلوب درنهاد خانواده به عهده دارند . بنابراين چنانچه پدر ومادر خود به ارزش وقداست كار باورداشته باشند وبطور عملي دررفتارهاي خود ،احترام به كار ، درست انجام دادن كار ونظم وانضباط درانجام كار رانشان دهد ، بيشترين تاثير را بر فرزندان خويش به جاي مي گذارند وفرزندان ارزشهاي اكتسابي را دروني مي كنند تا در آينده به عنوان يك شهروند ، چنين ارزشهايي رادرزندگي اجتماعي خويش به نمايش بگذارند ( كريم آبادي ، 1376، ص 15)

كرباسي درسال 1374 از مطالعه بر روي 1100 دانش آموز مشغول به تحصيل درمدارس راهنمائي استان همدان نتيجه گرفت كه تاثير اين روابط از ساير عوامل خانوادگي ،شخصي وتحصيلي در بروزكليه مشكلات رفتاري اعم ازمشكلات بيروني شامل تقلب ،دروغگوئي ، دزدي ، عصبانيت ، وواكنشهاي مربوط به آن ، فرار ازمنزل ومدرسه برهمه مشكلات دروني شامل وسواس ،اضطراب انزوا طلبي ، وافسردگي بيشتر است مطالعات انجام شده برروي چگونگي روابط والدين باكودكان ونوجوانان دو بعد رفتار والدين رانسبت به آنهامشخص مي سازد . بعد پذيرش ، طرد وبعد آزاد گذاشتن ،محدود كردن پدر ومادر پذيرنده نسبت به كودك ،ازخود عاطفه ، تاييد گرمي ودرك نشان داد كمتراز تنبيه بدني استفاده مي كنند درعوض والدين طرد كننده با كودكانشان سردهستند و آنها راتاييد نمي كنند آنهاهمچنين براي برقراري نظم ازتنبيه بدني استفاده مي نمايند . بعد آزادگذاشتن ،محدود كردن به ميزان خودمختاري و آزادي عملي گفته مي شود كه والدين براي كودكان قائلند . والدين معتقد به آزاد گذاشتن به كودك آزادمنش اجازه مي دادند كه نوجوان درباره مسائل خودبا آنها بحث نمايد وحتي خود ، بانظر والدين ،تصميم بگيرد . والدين تساوي خواه در تصميم گيري درباره نوجوان به اندازه خود او سهيم بودند والدين درصورتيكه تصميمي مي گرفتند ، نوجوان مي توانست آنرا ناديده بگيرد وبالاخره والدين غفلت كننده بطوركلي نوجوان رابه حال خودرها مي ساختند . دراين مطالعه پدران درمقايسه با مادران بيشتر متسبد ومقتدر تلقي شده بودندواين بايافته ساير مطالعات كه نشان مي دهدنوجوانان بهنجار پدرانشان ار بيشتر منضبط ومادرانشان را بيشتر عاطفي ، كودك محور وحامي مي دانند وموافق است .

درخانواده هاي پر جمعيت نسبت به كم جمعيت ، والدين بيشتر ازنوع مستبد ومقتدر بودند وقتي ازنوجوانان خواسته شد تادرباره احساس خود از ناخواسته بودن پاسخ گويند درصد بيشتري ازنوجوانان والدين مستبد وسهل انگار وغفلت كننده ، پاسخ مثبت دادند تانوجوانان والدين آزادمنش ،تساوي خواه مجاز دهنده نسبت 40 درصد به 10 درصد بود نتيجه اينكه شيوه هاي فرزند پروري ، دردوانتهاي اين طيف ،نارضايتي بيشتر رادرفرزند سبب مي گردد همچنين ملاحظه مي شود كه آزاد گذاشتن نوجوان وغفلت از حال او نمي تواند موجب رضايت خاطرش گردد ونظارت وكنترل والدين ،توجه ومحبت آنها رانسبت به وي نشان مي دهد كنترل بيش از حد نيز موجب انزجار مي گردد ( مرنجوئيد ، 1376، ص 12و11)

آقاي مكارجي باهمكاري ديگران ، درتحقيقي تحت عنوان « بررسي چگونگي همبستگي بين تجارب عاطفي دردوران كودكي خانواده بابلوغ 364 نفر از دانش آموزان دختر وپسر چهارم دبيرستان شهر شيراز رابا استفاده ازيك پرسشنامه 58 سوالي موردمطالعه قراردارند محقق درمجموعه چنين نتيجه گيري كرد كه روابط خانوادگي دوران كودكي بابلوغ همبستگي وتاثير متقابل دارد .

همچنين درخانواده هايي كه روابط دموكراتيك بر آنهاحاكم است نوجوانشان دردوران بلوغ بيشتر به والدين خودنزديك هستند.

درحاليكه دررفتارهاي فرزندان والدين سختگير وديكتاتور دوران بلوغ نزاع وجدال بيشتري ديده مي شود ( اميري ، 74، ص 17)

درباره خواسته هاي نوجوانان ازوالدينشان پژوهشي بانمونه 170 نفر در دبيرستان هاي تهران با ابزار پرسشنامه صورت گرفته است درباره اين سوال كه از پدر ومادرخويش چه وقعاتي داريد ؟ پاسخهايي متفاوت به شرح زير ثبت گرديده است . 70 درصد انتظار داشتند كه پدر ومادر ها در برابر راهنمائي ونظارت بركارها ورفت و آمدهايشان به آنان آزادي فكرواستقلال دهند تا در مواردي كه ازهرجهت به آنها مربوط است،حق اظهار نظر ،انتخاب واقدام داشته باشند آنها توقع داشتند كه والدين آنان را درك كنند و به ايشان اعتماد نمايند وازاعمال محدوديت ها وفشارهاي شديد خودداري نمايند .

13 درصد ، ازتبعيض پدران ومادران بين فرزندانشان گله داشتند واز اينكه والدين نزد آشنا وبيگانه آنها را سرزنش وبي حرمت مي كنند وياهمواره ايشان راباساير افرادخانواده وخويشان ودوستان مقايسه مي نمايند بدون اينكه به نقاط مثبت فرزندان خوش توجه داشته باشند ، در رنج بودند 12 درصد ، اظهار داشتند كه از مشاجرات وگفتگوهاي خصمانه بين والدين مي ترسند واز بيم اينكه روزي خانواده هايشان ازهم بپاشند هميشه نگران وآشفته هستند وبه همين جهت آرزو دارند كه هيچ پدر ومادري ،لااقل درحضور فرزندانشان بايكديگر دعوا ونزاع نكنند وحرفهاي زشت رد وبدل نكنند .

5درصد ازوجودفاصله سني زياد وبين خودوپدر مادرشان ايرادگرفتند ومعتقد بودند كه هر چه فاصله سني بين والدين وفرزندان بيشترباشد ، داشتن درك درست ازهمديگر مشكل تر وتفاهم ودوستي كمتر خواهد بود . بنابراين درخانوده هاي كه والدين عرصه را بر فرزندان خودتنگ مي كنند واز هر سخن وكارشان خرده مي گيرند ودرهمه موارد نسبت به آنها بي اعتمادي نشان ميدهند وهمواره مي خواهند كه تمام نقطه نظرها ودستورهايشان بدون توجيه قبلي وچون وچرا اجرا گردد . بايدمنتظر عواقب ناخوشايند اين طرز فكر خود باشند به هر حال چنين فرزنداني در آينده ،اگر هم به سلامت رواني آنها آسيب جدي وارد نشودفاقد استقلال راي ، قدرت تصميم گيري وشهامت اجرائي خواهند بود ( اكبري ، 1381 ، ص 324)

هومن درسال ( 1979) براساس مطالعات به عمل آمده در دوگروه فرزندان از نظرميزان اعتمادبه نفس اشاره كرد كه فرزنداني كه اتكاء به نفس بالايي داشتند وازنظر عاطفي باشهامت تر ، داراي رفتار متعادل بوده اند متعلق به والديني بوده اند كه اعتماد به نفس خوبي داشته اند ، والدين 93% از اين كودكان از اعتماد به نفس بالايي برخوردار بودند وهمچنين كودكان ناموفق كساني بودند كه فقط 7/9 درصد ازوالدين آنها اعتماد به نفس بالايي داشته اند ( اسلامي نسب ، 1373 ، ص 145)

بر طبق اداره سرشماري امريكا درسال ( 1985) 23% از5/62 ميليون كودك زير 11 سال درخانواده هاي يك والديني به سر مي برند . خصوصا والديني كه سرپرستي كودكي را برعهده مي گيرند ياپدر ومادر اينگونه خانواده ها نيز بامشكلاتي مواجه هستند چنانچه كودك باپدرزندگي كندخواه ناخواه كمبودي دردرون خوداحساس مي كند . اعتماد به نفس پدران مجرداغلب بستگي دارد به اين كه تاچه حد بتوانند ارزشهاي شخصي خود را باوظيفه اي كه براي پرورش فرزند دارند وفق بدهند ،پدر شايسته بوده وتربيت فرزندان موفق ومتكي به نفس درزندگي مي تواند بسيار دشوار باشد بنابراين در بسياري از موارد پدران مجردبايد تصميمي عاقلانه گرفته ورفاه فرزندان خودرا دردرجه اول اهميت قرار دهند . برطبق سرشماري دكترگريف 65% تا 87% مرداني كه سرپرستي فرزندان رابه عهده دارند انجام كارهاي خانه تاحدود زيادي برايشان ناآشنا ست .

فایل هایی که پس از خرید می توانید دانلود نمائید

مبانی نظری جوی عاطفی،عزت نفس_1582964359_38125_8524_1116.zip0.03 MB
پرداخت و دانلود محصول
بررسی اعتبار کد دریافت کد تخفیف
مبلغ قابل پرداخت : 19,000 تومان پرداخت از طریق درگاه
انتقال به صفحه پرداخت