مبانی نظری فرایندهای شناخت و فرا شناخت
مبانی نظری فرایندهای شناخت و فرا شناخت

توضیحات :
مبانی نظری فرایندهای شناخت وفرا شناخت در 109 صفحه در قالب Word قابل ویرایش.


فهرست مطالب :

مقدمه
روش تحقيق
بخش اول :شناخت
تاريخچه شناخت
نظريه هاي شناختي
ـ نظريه شناختي جورج كلي
ـ نظريه اسناد
ـ نظريه ناهماهنگي شناختي فستينگر
نظريه هاي شناختي عاطفه
ـنظريه شاختر
ـ نظريه لازاروس
ـ نظريه واينر
ـ نظريه ميشل
ـ نظريه شناختي پيازه
ـ نظريه رشد شناختي اجتماعي ويكوتسكي
ـ نظريه رشد شناختي برونر
تعريف شناخت
فرايندهاي شناختي
1ـ توجه
2ـ ادراك
3ـ تفكر
4ـ تصميم گيري
5ـ حل مساله
6ـ حافظه
7ـ زبان
راهبردهاي شناختي
ـ تكرار يا مرور
ـ بسط يا گسترش معناي
ـ سازماندهي
بخش دوم : فراشناخت
تاريخچه فراشناخت
نظريه هاي فراشناخت
ـ نظريه فرا شناختي فلاول
ـ نظريه فراشناختي كليو
ـ نظريه هاي ديگر در باب فراشناخت
تعريف فراشناخت
فرايندهاي فراشناختي
ـ دانش فراشناختي
ـ تنظيم و كنترل
ـ فراشناخت و هوش
ـ فراشناخت و آموزش راهبرشناختي
ـ فراشناخت و تفكر انتقادي
ـ نتيجه گيري و بحث
راهبرد هاي فراشناختي
ـ برنامه ريزي
ـ كنترل و نظارت
ـ نظم دهي
محدوديت هاي تحقيق
فهرست منابع فارسي
فهرست منابع انگليسي





بخشی از متن :


تاريخه شناخت
نظريات شناختي
فرايندهاي شناختي
راهبرد هاي شناختي

مقدمه :
شناخت و فراشناخت از جمله مقولاتي هستند كه در اكثر فعاليت هايمان با آنها سر و كار داريم . در اين پژوهش سعي بر اين بوده كه اين دو مقوله را بيشتر شرح دهيم . شناخت ، مفهومي است كه از دير باز مورد توجه انسان و مخصوصا” كساني كه در امر يادگيري فعاليت دارند ، بوده و هست .
بعد ها كلمه «شناخت» و « روان» با هم تركيب شدند و روانشناسي شناختي را به وجود آوردند . حوزه اي كه روز به به طرفدارن آن افزوده ميشود. بنابراين سعي كرده ايم برخي نظريات روانشناسي شناختي را نيز ذكر كنيم . فرايند هاي شناختي مثل توجه ، ادراك ، تفكر ، تصميم گيري و … را به مفيد توضيح داده ايم و سعي بر اين بوده كه ماهيت اين مفاهيم و ارتباطي كه با شناخت دارند، بيشتر مورد بحث قرار بگيرد . برخي از اين فرآيندها از اهميت بيشتري برخوردار بوده اند. بنابراين آنها را به طور مبسوط تر توضيح داده ايم . راهبردهاي شناختي نيز بخشي از اين پژوهش را به خود اختصاص داده اند . مهمترين راهبردها شناختي يعني تكرار، بسط معنايي و سازماندهي در اين بخش توضيح داده شده اند .
بخش دوم اين پژوهش به فراشناخت اختصاص دارد . مفهوم جديدي كه از عمر آن بيشتر از 30 سال نمي گذرد و كتب تاليفي راجع به فراشناخت چه لاتين و چه فارسي محدود مي باشند، مخصوصا” به زبان فارسي هيچ كتاب معتبر اختصاصي راجع به اين مفهوم وجود تدارد . ولي با اين حال برخي كتب تربيتي و شناختي به طور پراكنده و مختصر به اين مفهوم پرداخته اند كه هريك فقط به يكي از جنبه هاي آن اشاره كرده اند. در اين جا سعي كرده ايم جنبه ها مختلف و پراكنده فراشناخت رانظم ببخشيم . بنابراين ابتدا از تاريخچه ، محدود نظر ياتي كه راجع به فراشناخت وجود داشته اند را توضيح داده ايم . نظريه فلاول كه مهمترين نظريه فرا شناختي محسوب ميشود تقريبا” به طور كامل توضيح داده شده است .
فرآيندهاي فراشناختي را به طور اجمالي توضيح داده ايم و رابط فراشناخت و تفكر انتقادي نيز مورد بحث قرار گرفته است . در بخش بعدي مهمترين راهبردهاي فراشناختي يعني برنامه ريزي ، كنترل و نظارت و نظم دهي را توضيح داده ايم .
روش تحقيق
روش انمجام اين پژوهش ، روش توصيفي از نوع كتابخانه اي (آرشيوي ) مي باشد. در اين نوع مطالعات، پژوهشگر در توليد اطلاعات ، هيچگونه نقشي نداشته، بلكه داده هايي كه قبلا” در بانك اطلاعاتي موجود بوده را به شكل منسجمي گرد آوري كرده و به يك روال منطقي ومنظم ارائه مي دهد . اين نوع مطالعات مي تواند بر روي پديده هاي طبيعي يا اطلاعات مربوط به دادگاهها و مفاهيم علمي صورت بگيرد .
از نظر هاف نيز اين پژوهش در زمره پژوهش هاي بنيادي قرار ميگرد كه هدف اساسي اين نوع تحقيقات آزمون نظريه ها، تعيين روابط بين پديده ها و افزودن به مجموعه دانش در يك زمينه خاص است و هيچگونه كاربرد بلافاصله اي برآن مترتب نيست .
تاريخچه شناخت
مشخص كردن دقيق هر زيمنه اي از تحقيق مشكل است ، و اگر پرسيده شود كي روانشاسي شناختي شروع شد، روانشناسان شناختي ، دامنه وسيعي از داده هاي متنوع را پيشنهاد خواهد كرد ( R eisberg 2001 ) .
از نوشته هاي اوليه مي توان به ترسيم مطالب شگفتي در مورد دانش پرداخت. نظريه هاي اوليه به جايگاه تفكر و حافظه علاقمند بودند، نوشته هاي هيرو گليفي مصر ناظر بر اينكه مولفان آنها معتقد بودند كه مكان دانش قلب است (سولسو 1991/ترجمه ماهر 1381) .
مساله بازنمايي ذهني نيز از سوي فلاسفه يوناني و در زمينه آنچه امروزه به عنوان ساختار و فرآيند شناخته ميشود مورد بحث قرار گرفته است . بحث در مورد ساختار فرآيند تا قرن نوزدهم جنبه مسلط داشت و مركز علاقه ، طي سالها از ساختار به فرآيند و بالعكس تغيير مي كرد (همان منبع )
براي افلاطون تفكر برپايه تحريك ناشي از هريك از احساس ها استوار بود، چون هر حسي كنش ويژه اي دارد لذا بر طبق مفهوم سازي افلاطون ، ادراك انساني و بازنمايي جنبه اي خاص از محيط المثنائي خود را در جهان مادي دارد . ارسط مدعي بود كه ذهن انسان بر روي ادراك اشياء عمل مي كند، لذا درك شي مثلا” يك ميز بر اساس توانمندي ذهن براي تجربه ميزهاي بسيار استخراج مفهوم ميز از آن تجارب محتمل ميگردد. ارسط دو ايده ديگر نيز ابراز داشت كه تاثير مهمي بر روتنشناختي سنتي بر جاي نهاد: 1- اصل تداعي گرايي، كه برطبق آن ايده ها در ذهن بر اساس مجاورت ، مشابهت و تضاد پيوند مي يابند . 2- قواعد منطق كه بر طبق آن حقيقت ناشي از استدلال قياسي يا استقرايي است . ايده هاي ارسط بويژه در مقابله با ايده هاي افلاطون شبيه به مفهوم ما در باب فرآيند است ، در حاليكه ايده ها ي افلاطون به مفهوم ساختار نزديكتر مي نمايند. فلاسفه و الهيون عصر روشنگري معمولا” معتقد بودند كه محل دانش در مغز است و برخي كوشيدند محل آنرا از نظر گرافيكي مشخص كنند. آنها معتقد بودند كه دانش از طريق حواس فيزيكي كسب مي شود اما همچنين ناشي از منابع الهي نيز مي باشد در طول قرن هيجدهم وقتي روانشناسي فلسفي به نقطه اي رسيد كه درآن روانشناسي علمي توانست نقشي قبول كند، تجربه گرايان انگليسي – بر كلي ، هيوم و جميز ميل و پدرش جان استوارت ميل – ابراز داشتند كه بازنمايي ذهني سه نوع است : 1- رويدادهاي مستقيم (يا ادراك واقعيت) ، 2- كپي هاي كم رنگ از ادراكات يا آنها كه در حافظه ذخيره مي شوند ،3- تبديل اين كپي هاي كم رنگ چون تفكر متداعي (هيوم در سال 1948) در مورد توانايي دورني چنين مي گويد: « براي شكل دادن هيولاها و ديگر اشكال و ظواهر نامتجانس اقدام به تخيل ، پر دردسر تر از درك طبيعي ترين و آشناترين اشياء نيست (همان ).
در پايان نيمه اول نوزده نظريه هاي مربوط به بازنمايي مربوط به بازنمايي ها دانش با اهميت تلقي مي شدند . يك جريان به رهبري و ونت در آلمان و ادوارد تيچنر در آمريكا شكل گرفت كه بر ساختار بازنمايي ذهني تاكيد مي كرد و جريان ديگر به رهبري فرانتس بر نتانو ايجاد شد كه برفرآيند ها يا اعمال تاكيد مي ورزيد . بر نتانو بازنماهاي دروني راهستي هاي ايستا ، با ارزش ناچيز در روانشناسي دانست .
او به مطالعه اعمال شناختي ، مقايسه كردن ، داوري كردن و احساس كردن پرداخت كه از نظر او موضوع مناسب روانشناسي مي باشند(همان).
در همين زمان در امريكا ويليام جيمز موضوع روانشاسي را تجربه ما در باب اشياء خارجي مي دانست . شايد مستقيم ترين پيوند با روان شناسي شناختي مدرن ، ديدگاه او درباره حافظه باشد كه در آن هم ساختار و هم فرآيند نقش مهمي ، ايفا مي كنند (همان) .
داندرز و كاتل معاصران جيمز ، با استفاده از ادراك ، نمايش هاي ديداري كوتاه بعنوان ابرازي جهت تعيين زمان لازم براي عمليات ذهني به آزمايشاتي شناختي خوانده مي شود مربوط است . به نظر مي رسد كه تكنيك موضوع مطالعه ، روشهاو حتي تعبير و تفسير نتايج اين دانشمندان ظهور اين علم را در نيمه قرن پيش بيني كرده بود (همان ).

فایل هایی که پس از خرید می توانید دانلود نمائید

مبانی نظری فرایندهای شناخت و فرا شناخت_1581843153_37188_8524_1124.zip0.09 MB
پرداخت و دانلود محصول
بررسی اعتبار کد دریافت کد تخفیف
مبلغ قابل پرداخت : 19,000 تومان پرداخت از طریق درگاه
انتقال به صفحه پرداخت