مبانی نظری و پیشینه استراتژی های اکتساب تکنولوژی
مبانی نظری و پیشینه استراتژی های اکتساب تکنولوژی

توضیحات :

مبانی نظری و پیشینه استراتژی های اکتساب تکنولوژی در قالب Word قابل ویرایش.


بخشی از متن :

مرور ادبیات

مقدمه

فرایند توسعه تکنولوژی از طریق دو بستر اصلی شکل می گیرد که عبارتند از فرایند انتقال تکنولوژی و فرایندایجاد تکنولوژی. فرایند انتقال تکنولوژی شامل مراحل کسب، جذب، بومی سازی و اشاعه تکنولوژی است و بر دانش و تکنولوژی منابع خارج از سازمان استوار است، در حالی که ساخت تکنولوژی با تکیه بر توانایی های داخلی بنگاه صورت می پذیرد.اکتساب تکنولوژی یکی از مراحل مشترک در هر دو روش توسعه تکنولوژی به حساب می آید. کسب تکنولوژی اشاره به دانش مورد نیاز بنگاه دارد تا محصولات جدید تولید شود و یا فرایندهای جدید به کار رود. این دانش ممکن است از داخل کشور یا از منابع خارجی تامین شود و ممکن است شامل خرید کالاهای سرمایه ای و یا نرم افزار باشد. گزینه های مورد نظر برای اکتساب تکنولوژی را می توان به اکتساب، ادغام، لیسانس دهی، سرمایه گذاری مشترک، R&D مشترک، قرارداد R&D ،اتحاد، برون سپاری و کنسرسیوم اشاره نمود(Khalil Tarek, 2000)(Lee,H et al,2008). تمامی روش های فوق را می توان در قالب سه روش کلی دسته بندی نمود که شامل ساخت، خرید و ساخت یا خرید است. انتخاب روش های مناسب برای کسب تکنولوژی یکی از چالش هایی است که سازمان ها همواره با آن درگیر هستند. یکی از تصمیمات استراتژیک کلیدی در ساختاربندی استراتژی های تکنولوژی، چگونگی اکتساب تکنولوژی های مورد نظر برای شرکت ها می تواند باشد(Chisea V,2001).ساختارهای کارا و اثربخش در استراتژی های تکنولوژی به عنوان یکی از عوامل ساخت مزیت رقابتی در سازمان است(Lee,H et al,2008). در این فصل به تبیین عوامل موثر در استراتژی های اکتساب تکنولوژی به صورت عام و سپس به صورت تخصصی به تشریح بازیگران موثر در استراتژی های اکتساب تکنولوژی و روش های برون سپاری در صنعت فناوری اطلاعات پرداخته می شود.

فرایندهای پنج گانه مدیریت تکنولوژی

برای درک اهمیت استراتژي تکنولوژي در سطح بنگاه لازم است نخست فرايندهاي پنج گانه ي مديريت تکنولوژي را، که در شکل (2-1) ديده مي شوند(Phall et al, 2006)، به اختصار تشريح کنيم.


شکل 2-1- فرایندهای پنج گانه مدیریت تکنولوژی

.

ماخذ: (Phall et al, 2006)


مديريت تکنولوژي از ديدگاه فرايندي مشتمل بر پنج فرايند زير است:

کشف و شناسايي تکنولوژي هاي مرتبط :

اين فرايند که سرآغاز يک مديريت تکنولوژي اثربخش به شمار مي آيد، به کشف و شناسايي تکنولوژي هايي اختصاص دارد که به نحوي از انحاء با مأموريت و کارکردهاي تعريف شده ي بنگاه ارتباط دارند. بايد به خاطر داشته باشيم که تکنولوژي هاي مرتبط با بنگاه به سه دسته تقسيم مي شوند : ۱) تکنولوژي هايي که در کوتاه مدت بايد در دسترس بنگاه قرار گيرند و هدف از دسترسي به آن ها بهبود عملکرد خارجي بنگاه از طريق تصحيح يا تکميل تکنولوژي هاي موجود آن است. 2) تکنولوژي هايي که در ميان مدت به کار بنگاه مي آيند. اين تکنولوژي ها براي توليد محصولات در دست توسعه ي بنگاه لازم خواهند بود. 3) تکنولوژي هايي که در بلندمدت به کار بنگاه مي آيند. اين گونه تکنولوژي ها که شايد "تکنولوژي هاي استراتژيک " عنوان مناسبي براي آن ها باشد، براي پاسخگويي به نيازي پنهان و بلندمدت بازار و به عبارت ديگر براي توليد و عرضه ي محصولاتي به کار مي آيند که هم اينک در مرحله ي "طراحي مفهومي" قرار دادند و اميد مي رود که در بلندمدت به توليد برسند. از آنجا که تکنولوژي ها همانند دارند، تکنولوژي هاي مرتبط با بنگاه از اين لحاظ به دو دسته چرخه ي عمر تقسيم مي شوند که در جدول (2-1) آمده است:

1) تکنولوژي هاي بالغ که اغلب به راحتي از طريق منابع مختلف در دسترس بنگاه قرار مي گيرند،

2) تکنولوژي هاي نوظهور، که به تازگي در سطح جهاني پديد آمده اند و هنوز نوزاد به شمار مي آيند. راه کشف و شناسايي اين دو دسته از تکنولوژي ها متفاوت است. تکنولوژي هاي بالغ اغلب از طريق نشريات و کاتالوگ هاي صنعتي و يا از طرق اينترنت معرفي مي شوند، و برخي از بنگاه هايي که مالک آن ها هستند، از طريق مختلف اعلاميه ي فروش مي دهند . اما تکنولوژي هاي نوظهور اغلب تنها از طريق ديده باني شناسايي و پايش مي شوند. لذا يکي از الزامات اولین فرايند مديريت تکنولوژي، به ويژه در بنگاه ها و سازمان هايي که ترجيح مي دهند حداقل در آينده در خط مقدم تکنولوژي به پيش روند، دايرکردن يک واحد ديده باني تکنولوژي است، که به مثابه ي "چشم مسلّح" بنگاه در شناسايي تکنولوژي هاي نوظهور عمل خواهد کرد. به هر تدبير، از اين گام فهرست بلند بالايي از تکنولوژي هاي بالغ و نو ظهور به دست مي آيد که با عملکرد بنگاه ارتباط دارند و از طريق يک ماتريس ساده به سه گروه تکنولوژي هاي مرتبط کوتاه مدت، تکنولوژي هاي مرتبط ميان مدت و تکنولوژي هاي مرتبط بلندمدت تقسيم مي شوند(Khalil, Tarek, 2000).

جدول 2-1- ماتریس تکنولوژی های مرتبط بنگاه که شناسایی شده اند

بازه احتمالی مورد نیاز

تکنولوژی های بالغ

تکنولوژی های نوظهور

تکنولوژی 1

تکنولوژی 2

تکنولوژی 3

تکنولوژی 1

تکنولوژی 2

تکنولوژی 3

کوتاه مدت







میان مدت







بلندمدت







بديهي است آن تکنولوژي هايي که احتمالاً هم در کوتاه مدت، هم در ميان مدت و هم در بلندمدت با عملکرد بنگاه مرتبط باشند، به عنوان "تکنولوژي هاي ويژه" مشخص خواهند شد.

انتخاب تکنولوژی های مورد نیاز بنگاه

هيچ بنگاهي به همه ي تکنولوژي هايي که در گام يک شناسايي شده اند و فهرست بلند بالايي را تشکيل مي دهند نياز ندارد. دستور کار در اين گام، انتخاب تکنولوژي هاي مورد نياز بنگاه از ميان فهرست مذکور و اولويت بندي آن ها برحسب سه بازه ي زماني کوتاه مدت، ميان مدت و بلندمدت است. انتخاب تکنولوژي ها در هر بنگاه برپايه ي "ارزش هاي تکنولوژيک" هر بنگاه، مثلاً ارتقاي کيفيت، کاهش هزينه، سرعت دسترسي و همچنين با نگرش به ملاحظات ويژ ه­ي بنگاه مانند منابع مالي در دسترس و کيفيت نيروي انساني آن تعيين مي شوند. براي بنگاه هاي دفاعي (صنايع دفاعي ) ممکن است ملاحظات سياسي و امنيتي نيز فاکتورهاي مهمي در انتخاب تکنولوژي ها باشند، به هر روي تمام تکنولوژي هايي که از صافي انتخاب بنگاه مي گذرند به يک اندازه اهميت نخواهند داشت(Khalil,Tarek, 2000).

تکنولوژي هايي که براي بنگاه در مقايسه با رقبا "تفاوت عملکردي" ايجاد مي کنند، اصطلاحاً تکنولوژي هاي استراتژيک به معناي واقعي کلمه شناخته مي شوند. اين تکنولوژي ها را با ميزان مشارکت آن ها در تحقق چشم انداز بنگاه نيز مي توان انتخاب کرد. در واقع فرض ما بر اين است که هر بنگاه داراي يک چشم انداز و استراتژي کلان (جامع) است که هدف آن ها در نهايت، متفاوت سازي بنگاه از رقيبان است. بنگاهي که فاقد چشم انداز و استراتژي بزرگ باشد و اعتقادي هم به داشتن اين دو رکن جهت ساز نداشته باشد، احتمالاً نيازي به استراتژي تکنولوژي هم نخواهد داشت.

اکتساب تکنولوژي

تکنولوژي هاي منتخب در گام دو بايد به دست آيند . اما همان طور که می دانید، تکنولوژي باید از یکی از مجراهای اکتساب تکنولوژی کسب شود که در ادامه به تفصیل بدان پرداخته می شود.

فرایند بکارگیری تکنولوژی

تکنولوژي، که اکتساب آن اغلب با مشکلات فراوان و صرف هزينه هاي گزاف، همراه است. به اين جهت کسب مي شود که به کار گرفته شود تا به ارتقاي عملکرد بنگاه و يا به ايجاد تفاوت عملکردي ميان بنگاه و رقيبانش کمک کند . بکارگيري که صرفاً به منظور تسهيل عمليات اداری و يا توليدي بنگاه به کار گرفته مي شود، همواره با چالش ها و ملاحظاتي همراه است که پرداختن به آن ها از عهده ي اين پژوهش بيرون است. اين چالش ها و ملاحظات عموماً در ادبيات انتقال تکنولوژي و گاه در ادبيات "نوآوري" تشريح مي شوند(Khalil,Tarek,2000).


فهرست مطالب :
2- مرور ادبیات 9
2- 1- مقدمه 10
2- 2 فرایندهای پنج گانه مدیریت تکنولوژی 10
2- 2- 1 کشف و شناسايي تکنولوژي هاي مرتبط 11
2- 2- 2- انتخاب تکنولوژی های مورد نیاز بنگاه 13
2- 2- 3- اکتساب تکنولوژي 13
2- 2- 4- فرایند بکارگیری تکنولوژی 14
2- 2- 5- فرایند حفاظت از تکنولوژی 14
2- 3- استراتژی های اکتساب تکنولوژی 15
2- 4- شناسایی معیارهای اثرگذار بر اکتساب تکنولوژی 16
-5-2 جوانب مختلف استراتژی های اکتساب حوزه فناوری اطلاعات 23
2- 6- عوامل موثر در برون سپاری فناوری اطلاعات در حوزه اکتساب تکنولوژی 24
2- 7- سوالات کلیدی در برون سپاری فناوری اطلاعات 27
1-7-2 اهداف استراتژیک حامیان برون سپاری در فناوری اطلاعات 27
2- 7- 2- الزامات استراتژیک فناوری اطلاعات در برون سپاری 28
2- 7- 3- بینشی برای مجریان 29
2- 7- 4- ریسک های برون سپاری در اکتساب تکنولوژی در حوزه فناوری اطلاعات 29
2- 7- 5- عوامل تعیین کننده موفقیت در برون سپاری فناوری اطلاعات 31
2- 7- 6- قابلیت های مشتریان و تامین کنندگان 35
2- 8- منبع یابی های مختلف: برون سپاری بیرونی، تدارک خدمات کاربردی و برون سپاری فرایندهای کسب و کار 37
2- 8- 1- برون سپاری بیرونی 37
2- 8- 2- تدارک خدمات کاربردی 38
2- 8- 3- برون سپاری فرایندهای کسب و کار 40
2- 9- جمع بندی مرور ادبیات 41
2- 10- مدل مفهومی استخراج شده از مرور ادبیات 44
2- 11- جمع بندی 45

منابع

فایل هایی که پس از خرید می توانید دانلود نمائید

مبانی نظری و پیشینه استراتژی های اکتساب تکنولوژی_1581662110_36982_8524_1752.zip0.47 MB
پرداخت و دانلود محصول
بررسی اعتبار کد دریافت کد تخفیف
مبلغ قابل پرداخت : 19,000 تومان پرداخت از طریق درگاه
انتقال به صفحه پرداخت