تحقیق درمورد رمانتيكهاي آلمان 104ص
تحقیق درمورد رمانتيكهاي  آلمان 104ص

توضیحات :

دانلود تحقیق درمورد رمانتيكهاي آلمان 104 صفحه در قالب Word قابل ویرایش.


بخشی از متن :

نسل نخست رمانتيكهاي آلمان
شلينگ
آثار كانت رامعمولا سرچشمه زيباشناسي در آلمان مي دانند ، با وجود اين مي توان گفت كه رمانتيكهاي آلمان هرگز موضع اصلي كانت رانپذيرفتند ، زيرا مشرب محتاط وذوق محافظ كار اوباب طبع آنها نبود . وقتي كه فريد ريش ويلهم يوزف شلينگ ( 1775-1854) در 1796 طرح فلسفه جديد خويش را تهيه مي كرد تمايزي را كه كانت ميان معرفت شناسي epistemology واخلاق وزيبا شناسي قائل شده بودكاملا ناديده گرفت ، واين داعيه سترگ رامطرح كرد كه مثال idea زيبايي ، به معناي والاي افاطوني آن ،« وحدت بخش همه مثالهاي ديگر است »(18) كانت امر خوب ، امر حقيقي ، وامر زيبا را به دقت از همه متمايز مي كند ، و شلينگ زيبايي را بر تارك والاترين ارزشها مي نشاند ولي زيبايي نزد او درواقع همان حقيقت وخوبي در لباس مبدل است . (19)
بطور كلي شلينگ مشرب نو افلاطوني رااحياء مي كند ، هنر درنظر او عبارت از به چشم دل ديدن يا كشف وشهود عقلي است اين تعبير برگرفته ازجورد انوبرونو است .(20) فيلسوف وشاعر ، هردو، تاكنه كائنات نفوذ مي كنند وبه امر مطلق مي پردازند بدين ترتيب ، هنرموانع موجود ميان دنياي عيني ومثالي رافرومي ريزد نظر شلينگ درباره نسبت دقيق فلسفه با هنر متغير است گاهي فلسفه وهنروحقيقت وزيبايي راكاملا يكسان مي انگارد : گاهي نسبت ميان آنها را مانند نسبت ميان سنخ ازلي وتصوير مي داند . (21)
شلينگ به سخنرانيهاي خود با ابراز اين اميدخاتمه بخشيده كه ميان هنرها وحدتي به وجود آيد ودرام يوناني ، كه اپراي عصر جديد صرفا تقليد ي خام از آن است ، مجدداً احيا گردد (22) كولريج مدت زماني پيرو شلينگ بود وخود را شارح آراي او مي شمرد .
نوواليس
نوواليس (فرد ريش فن هارد نبرگ ( 1772-1801) درنظريه شعر خود آشكارا به شلينگ متكي است ودر نقدعملي نيز تقريبا هرگز از حد ابراز عقايدي كه به صورت كلمات قصار بيان شده فراتر نمي رود (23) حداكثر نقدي كه نوواليس مجاز مي داند « نقد مولد » .
يعني« توانايي توليد همان اثري است كه موردنقد قرار گرفته» است ولي بدين ترتيب ،متقد را شاعر كرده ونقد را از ميان برداشته است درواقع هنوز براي نقد نوراميدي باقي است پس نقد تدبيري است براي يافتن مقام اثر هنري ،كشف خوانندگان مناسب براي آن ، تعريف موقعيت آن دردنياي شعر نوواليس معتقد است كه هر كتابي موجب هزاران حس وفعاليت مي شود كه برخي از آنهامعين وتعريف شده اند وبرخي آزادند ، وبررسي آرماني آن حاوي گزيده يا چكيده كاملي از تمامي چيزهايي است كه مي توان درباره آن نوشت يا گفت: (24)

واكنر ودروتيك
ويلهلم هالينريش واكنرودر ( 1773-1798) ودوستش لودويگ تيك ( 1773-1853) را معمولا به نوواليس منتسب مي دانند ، لكن درواقع نظرهاي زيبا شناختي وزمينه فكري آنها بسيار متفاوت اند ، نوواليس از لحاظ فكري ، از همستر هويس وشيلر و شلينگ نسب مي برد ، و واكنرو در ازهمان وهردر تيك بهگزين است وتقريبا سال به سال نظريات زيبا شناختي معاصران خويش را ،ازواكنرودرگرفته تادلبستگي طولاني به نظرهاي دوستش زولگر، منعكس ميكند(25) پيداست كه واكنرودر هنر راعمدتا درخدمت دين ، درمقام دين ، درحكم وحي مي داند هرهنرمند خوبي مبهم است ، در انتظار نشسته وبراي مدد بلا واسطه الهي » دعا مي كنند.(26) واكنرودر پيش از آنكه بتواند ديدگاه جديد خويش را با تفصيل بيشتري مطرح كند درگذشت. امروزه فقط نظرش درباره وحدت دين وهنر ،اعتماد ساده لوحانه اش به الهام واحساس راستين ، نظرش درباره جدايي هنراز زندگي ،ونيز انزواي هنرمند در محيطي ناسازگار به ياد مانده است .
لودويك تيك را معمولا شخص اول مكتب رمانتيسم آلمان به شمار مي آورند . ولي در مقام منتقد با برادران شلگل هم ارز نيست . ذهن او انسجام ونظم لازم را براي تكوين نظريه ادبي نداشت . ذوق ادبي دقيقي داشت ، ولي بندرت توانست آن را در بحثهاي عمده به كار گيردتا منتقد عملي خود به حساب آيد تبعات ادبي او در آن زمان ومكان ارزشمند بودند ولي امروزه بكلي قديمي ومنسوخ شده اند.(27) تيك منتقد بهگزيني است كه آثارش بازتابي ازتاثيرات زمان ودوستان اوست . اوچندين مرحله نسبتا مشخص را پشت سرگذ اشت دوره اي مقدماتي كه مطالعات اودر آثار هردروزيباشناسان انگليس منعكس مي كند ، دوره اي (عمدتا از 1797 تا 1799 طی آن دین هنر، دوستش واکنر و در را اقتباس می کند ؛ پس از آن دوره ای (عمدتاً از 1800-1803) که حاکی از تاثیر برادران مشکل است.
وسرانجام پس از وقفه اي ،دوره جديدي (پس ازحدود 1801) كه مريد دوستش زولگر مي شود . تمام نظرهاي اصلي آن دوران را ،لكن به صورتي نامطمئن وبي ثبات مي توان درنوشته هاي تيك پي گرفت ، مثلا ميان « نبوغ » به منزله الهام ناب وتاكيد برادران شلگل برنقش شعور درآفرينش اثر هنري مرتبا ً موضوع خود را تغيير مي دهد تيك در ترويج واژه « رومانتيك» سهم بسزايي داشت ، اما كاربرد اين اصطلاح توسط خود اوفاقد دقت وبيشتر به مفهوم قديم هر چيز شگفت آور يا قرون وسطايي است. در اواخر حيات خويش بر آن بود كه همه اشعار ، از دوران باستان به بعد « رومانتيكي » وامر « رومانتيكي » رانمي توان از شاعرانه متمايز ساخت ولي مقدار اندكي از اين نظرها متكي برشرح واستدلال است ، و صرفا اظهار شده ، زيرا نقد مطلوب تيك آن است كه احساس بلا واسطه اي ا زشخصيت او به دست دهد . (28) تيك نه مانند فردريش شلگل عالم مابعد طبيعت است ، نه مانند نوواليس عارف است ، ونه مانند اگوست ويلهلم شلگل نظريه پرداز است ولي سهم اودر وصف ونقد هنر رومانتيكي حائزاهميت بسياراست .

يوهان پاول ريشتر ( ژان پل )
يوهان پاول ريشتر ( ژان پل 1763-1825) مؤلف درآمدي برزيبا شناسي ( 1804) است دراين تاريخ نقد بايد به اين اثر توجه كرد ، زيرا درباره زيبا شناسي نيست بلكه نظريه ادبيات يا ،بهتر بگوييم ،مجموعه اي درباره جنبه هاي نظريه ادبي ، يعني شعر به طوركلي ،تخيل ، نبوغ ، شعر يوناني ورمانتيكي ،امر كميكي ،فكاهه وذكاء آدمهاي داستاني وطرح داستان ،رمان وسبك است اگرچه اين كتاب را به سبكي مصنوع وبغايت استعاري نوشته ، و آكنده ا زقياسها وتلميحهاي غامض و تظاهرات فضل فرو شانه پايان ناپذير است ، حاوي نظريه ادبي معقولي است ودرباره موضوعهايي نظير شگردهاي داستاني وشخصيت برداري وانگيزش ونظريه امر كميكي وفكاهه وذكاء مطالبي تازه ابراز داشته است (29) . ولي ژان پل ، درعين اينكه درميان جناحهاي ادبي زمان تا حدود زيادي استقلال ونيزپيوند هايش را با گذشته حفظ كرد ، درباره مسائل بنيادين نظريه ادبي با رمانتيكها همفكر بود به رغم انتقادهايي كه از برادران شلگل و شلينگ كرده ، موضع اصلي اش همان موضع آنهاست ونظري را كه در پيشگفتار چاپ اول كتاب خود ابرازداشته بايد نظرنهايي اوتقلي كنيم « مكتب جديد در اساس بحق است » ژان پل نه تنها درشماري ازموارد مشخص به فريد ريش شلگل متكي است ، بلكه نگرش بنيادين آنهانسبت به شعر هم يكسان است گرچه ژان پل كوشيده است تا در نظريه خود ميان امر كلاسيكي ورمانتيكي توازني برقرار سازد ، دراينكه خودكداميك را ترجيح مي داده ترديدي نمي توان داشت. (30) ژان پل رامشكل بتوان منتقد عملي خوبي خواند . البته مي توان از نوشته هاي گوناگون او انبوهي از آراء درباره بيشتر نويسندگان آلماني ومعدودي غير آلماني گرد آورد اين آراء مو ضع نظري كلي اورا روشن مي كنند مثلا تقديس هردر، بی اعتنايي به شيلر وگوته ،وتحسين سخاوتمندانه نسبت به بسياري از معاصرانش . (31)
دوازده: رمانتیک در انگلستان
از جفري تا شلي
تعبيرات « يك رمانتيك » : « يك رمانتيست » و « رمانتیسم » را كارلايل نخستين بار درانگلستان ، آن هم دراشاره به آلمانيها به كاربرد ، ولي مكتب رمانتيكي انگليس ، تحت تاثير آشكار نويسندگان قاره اروپا ، دردهه 1850 دركتابهاي درسي تاريخ ادبيات جاافتاد. ولي فقدان اين واژه ها در انگلستان نبايد باعث انكار اين واقعيت گردد كه نويسندگان انگليسي از همان اوان كار به خوبي آگاه بودند كه جنبشي آغاز شده كه مفاهيم انتقادي وروال شاعري سده هجدهم رامردود مي شمارد ، وحدتمند است و جنبشهاي مشابه آن درقاره اروپا بويژه در آلمان ، موجود است . (32)
جفري Francies Jeffrey ( 1773-1850) راغالبا نئوكلاسيست واز بازماندگان سده هجدهم ، يا مدافعان آن ، پيشقراول نئو اومانيستهاي امريكايي وپيشوا ومبلغ ضديت بارمانتيسم شمرده اند ولي اگر انتقادات عيني جفری رابررسي كنيم ناگزير به اين نتيجه خواهيم رسيدكه چنان استنتاجاتي گمراه كننده است درواقع اونيز به اندازه ساودي به نئوكلاسیسم انگليس حمله كرده است . تصويري كه از آن دوران ترسيم مي كندافراطيترين رمانتیکها راهم راضي مي كند . غايت ستايش جفري متوجه شكپير و دوران اوست . جفري نه تنها ستايشگر شكپير است و ،تقريبا بدون هيچ شرط و قيدي از او در برابر خرده گيريهاي مادام دوستال، بلکه به رجال ادبی کم اهمیت سده هفدهم نیز ابراز علاقه می کند و از جان فورد وجرمي تيلر تجليل وافر به عمل مي آورد جفري ضمنا يكي ازنخستين منتقداني است كه رمانهاي ويورلي سر والتراسكات راستود ، اسكات راباشكپير مقايسه كرد ، وبه اين مطلب اشاره كرد كه رمانها درقلمرو ادبيات دوران سازند و« تمام آثار نثر معاصر ، وحتي تمام اشعار اخير ، را تحت الشعاع قرارمي دهند .» (34)

فایل هایی که پس از خرید می توانید دانلود نمائید

470_1579274579_35796_8524_1804.zip0.11 MB
پرداخت و دانلود محصول
بررسی اعتبار کد دریافت کد تخفیف
مبلغ قابل پرداخت : 19,000 تومان پرداخت از طریق درگاه
انتقال به صفحه پرداخت